در این مطلب درباره روش آموزشی Seaver-NETT و تاثیر آن در بهبود مهارتهای اجتماعی در کودکان دارای اتیسم صحبت خواهیم کرد. با تهران اتیسم همراه باشید.
در ابتدا باید مروری بر روش Seaver-NETT داشته باشیم.
روش Seaver-NETT مخفف (Nonverbal communication, Emotion recognition, and Theory of mind Training) است. این برنامه یک روش آموزشی و درمانی است که برای بهبود مهارتهای اجتماعی در افرادی طراحی شده که در درک و پردازش سیگنالهای اجتماعی، مانند ارتباط غیرکلامی و تشخیص احساسات مشکل دارند. این مشکلات بهویژه در افرادی با اختلالات طیف اتیسم، اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) و برخی از اختلالات روانشناختی دیگر مشاهده میشود.
اجزای اصلی Seaver-NETT
ارتباط غیرکلامی: این بخش روی آموزش نحوه استفاده و درک زبان بدن، حالات چهره و اشارات دست تمرکز دارد. افراد یاد میگیرند چگونه سیگنالهای غیرکلامی را تفسیر کرده و به طور موثر به آنها پاسخ دهند.
تشخیص احساسات: هدف این بخش کمک به افراد در تشخیص و تفکیک احساسات مختلف از طریق مشاهده حالات چهره و رفتار دیگران است. این مهارت به بهبود روابط اجتماعی کمک میکند و باعث میشود افراد در تعاملات خود همدلی بیشتری نشان دهند.
نظریه ذهن: نظریه ذهن به توانایی درک و پیشبینی افکار، احساسات و نیات دیگران اشاره دارد. این مهارت در تعاملات اجتماعی بسیار حیاتی است و به افراد کمک میکند دیدگاه دیگران را در نظر گرفته و پاسخهای مناسبتری ارائه دهند.
کاربردها
بهبود تواناییهای اجتماعی در کودکان و بزرگسالان دارای اتیسم
ارتقای مهارتهای شناخت اجتماعی در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری یا مشکلات رفتاری
تقویت همدلی و درک بینفردی در افراد با مشکلات ارتباطی
این روش میتواند به شکل کارگاههای آموزشی یا جلسات درمانی فردی یا گروهی اجرا شود و معمولا از روشهای مبتنی بر بازی و تمرینات عملی برای آموزش استفاده میکند.
پژوهش سوریا و همکاران به بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی کودکان دارای اتیسم پرداختند. هدف این مطالعه ارزیابی کارایی یک گروه آموزشی مهارتهای اجتماعی هدفمند در کودکان سنین مدرسه و مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. در این پژوهش مداخلهی Seaver-NETT دوازده جلسهای (CBI) برای کودکان با هدف مهارتهای رفتاری اجتماعی کودکان اتیسم انجام شد.
شرکت کنندگان این مطالعه ۶۹ کودک دارای اتیسم که به سن ۸ تا ۱۱ سال و دارای هوش کلامی بیش از ۷۰ بودند، برای بررسی کارایی NETT نسبت به گروه بازی (کنترل) شرکت کردند.
نتایج درمان شامل گزارشات مربی در زمینه ارزیابیهای رفتار اجتماعی و عصب روانشناختی شناخت اجتماعی بود. نتایج در ابتدای تحقیقات، در انتهای تحقیقات و سه ماه بعد از مرحله درمان جمع آوری گردید.
بهبودهای معنی داری در زمینه نتایج رفتار اجتماعی مانند تبادلات غیرکلامی، پاسخ تلقینی و روابط اجتماعی در این کودکان مشاهده شد. این دادهها نشان داد که مداخلهی شناختی ـ رفتاری NET باعث بهبود نواقص ارتباطات-اجتماعی در کودکان کلامی به سن مدرسه دارای اتیسم میشود.
مغز انسان، بهویژه در سالهای اولیه زندگی، شگفتانگیزترین ظرفیتها را برای رشد و تغییر نشان میدهد. از لحظه تولد، این عضو بینظیر با سرعتی باورنکردنی شروع به شکلگیری اتصالات عصبی میکند و زیرساختهایی را فراهم میآورد که تمامی جنبههای یادگیری، حرکت و احساسات ما را ممکن میسازد. با این حال، رشد مغز وابسته به محرکهای محیطی است که از طریق حواس به آن منتقل میشود.
این مقاله به بررسی فرآیند شبکهبندی مغز از دوران جنینی تا کودکی میپردازد و نشان میدهد که چگونه تحریک مناسب از طریق نور، صدا، لمس و حرکت، میتواند شکلگیری سیناپسها و رشد عصبی را تقویت کند. همچنین، به نقش حیاتی این تحریکات در رشد کودکان، بهویژه کودکانی که با چالشهایی نظیر اتیسم مواجه هستند، پرداخته میشود. هدف این مقاله ارائه بینشی جامع درباره اهمیت تحریک حسی در پرورش توانمندیهای شناختی و رفتاری کودکان است. با تهران اتیسم همراه باشید.
با توجه به اینکه نوزاد با حدود ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی متولد میشود، فرض عجیبی نیست که تصور کنیم تعداد اتصالات این سلولهای مغزی در یک سر کوچک نسبت به ستارههای کهکشان بیشتر است! ممکن است درک این تصویر برای شما سخت باشد، به خصوص وقتی در نظر بگیرید که وزن مغز نوزاد در هنگام تولد چیزی حدود ۳۴۰ گرم است، یعنی حدود ۲۵ درصد از اندازه کامل آن، البته که لازم به ذکر است که تعداد سلولهای مغز مانند فرد بالغ است اما یک توضیح منطقی برای این وجود دارد: سلولهای مغز، درست مانند خود مغز، هنوز رشد نکردهاند. سلولهای مغزی که نورون نامیده میشوند، بزرگتر و قویتر میشوند و شاخههای شاخک مانندی (آکسون و دندریت) را تشکیل میدهند تا با سایر نورونها ارتباط برقرار کنند و زمینه را برای چگونگی بقا و شکوفایی ما در زندگی فراهم کنند، مغز ما با یادگیری ارتباطات عصبی را تشکیل میدهد.
مغز در بدو تولد
بیشتر مردم فکر می کنند که ما با مغزی کاملا شکل گرفته به دنیا میآییم، مثلا ما با تمام بافت حیاتی که باعث تپش قلب میشود متولد میشویم اما در مورد مغز اینطور نیست. در واقع مغز تنها عضوی است که در بدو تولد به طور کامل تشکیل نشده است (تعداد نورون ها افزایش پیدا نمیکند)، بلکه شبکه بندی است که تغییر میکند.
رشد مغز در واقع حدود ۴۰ روز پس از لقاح شروع میشود، زمانی که قشر مغز، ماده خاکستری که شبیه چین و چروک یا شیارهای عمیق است، شروع به تشکیل میکند. گاها نورونها با سرعت یک چهارم میلیون در دقیقه در حال رشد و تجمع هستند. در ۱۲۵ روز، نورونهای جدید به طور مداوم مانند آتش نشان از اعماق نئوکورتکس به وجود میآیند. اما این اتفاق به صورت تصادفی رخ نخواهد داد. مهاجرت آنها به مکانهای خاص تا حد زیادی توسط کد ژنتیکی به دقت سازماندهی میشود. برخی از این نورونها به سمت ساختن خود مغز هدایت میشوند و شش لایه تشکیل دهنده قشر مغز را تشکیل میدهند. تا پایان دو ماهگی، قشر مغز انسان در جنین سالم و قابل شناسایی خواهد بود. با این حال، مهاجرت سلولی به رشد خود ادامه خواهد داد و تا پایان ماه پنجم متوقف نخواهد شد.
در همین حال، یکی دیگر از جنبه های مهم رشد مغز در حال وقوع است. غلافهای چربی به نام سلولهای گلیال نیز با سرعت بیشتری جوانه زده و رشد میکنند. سلولهای گلیال یا گلیا مانند چسب در سیستم عصبی مرکزی (مغز) هستند. آنها برای نورونهای سالم ضروری هستند، زیرا جرقههای فعالیت الکتریکی و ارتباط از سلولی به سلول دیگر را میدهند – چیزی که دانشمندان سیناپسها یا اتصالات سیناپسی مینامند.
در طول زندگی، سلول های گلیال نقش مهمی در فعال و زنده نگه داشتن مغز و سیستم عصبی دارند. آنها مسئول تامین اکسیژن و گلوکز حیاتی برای نورونها هستند. آنها به تولید آکسونها و دندریتها، ساختارهای شاخک مانند که فرستنده (آکسون) و گیرنده (دندریت) سیستم ارتباطی عظیم مغز هستند، کمک میکنند. گلیا همچنین مسئول خلاص شدن از شر نورون هایی است که چروکیده میشوند و میمیرند. اما وظیفه اصلی آنها تقویت رشد مغز با تشکیل مسیرهای عصبی است که تقریبا بر هر کاری که ما انجام میدهیم، از تنفس و یادگیری گرفته تا تفکر و احساس را کنترل میکند. ژنها نیز در تولید گلیال نقش دارند، اما فقط به میزان محدودی. رشد عمدتا به بازخورد بدن مادر از طریق تغذیه و تحریک بستگی دارد.
سیناپسها اکنون با سرعتی خیره کننده در حال توسعه هستند. در هنگام تولد، تعداد کمی از اتصالات سیناپسی وجود دارد – فقط برای تنظیم تنفس، ضربان قلب، فشار خون، متابولیسم و سایر عملکردهای حیاتی کافی است. اندازه مغز تا دو سالگی، تقریبا ۸۰ درصد مغز سالم است. در سن شش سالگی، مغز تقریبا ۹۰ درصد اندازه بزرگسالان است و تقریبا ۱۰۰۰ تریلیون سیناپس دارد، که این میزان بیشتر از میزان استفاده باهوش ترین فرد جهان از مغز خود است. این به مغز قدرت پردازش تقریبا نامحدودی میدهد.
ارتباطات سیناپسی کلیدی است که یادگیری را امکان پذیر میکند – چیزی که اکثر مردم به عنوان رشد مغز فکر میکنند. آنها کلید رشد فیزیکی نیز هستند. زمانی دانشمندان معتقد بودند که رشد ذهنی و جسمی موازی از هم هستند. اما اصلا اینطور نیست. یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. هر رویداد مهم بیولوژیکی، از تشخیص لبخند مادر یا صدای پدر گرفته تا نشستن، خزیدن، راه رفتن و صحبت کردن، نتیجه اتصالات جدید است که باعث تحریک الکتریکی بین نورون ها در حلقه سیناپسی میشود.
حتی اگر سلول های مغز قبل از تولد با سرعت نور جمع شوند، اتصالات سیناپسی به صورت جادویی اتفاق نمیافتد. سیناپسها برای شکل گیری و رشد به دو چیز وابسته هستند: سوخت، به شکل اکسیژن و گلوکز، و تحریک.
وقتی دو نورون با هم برانگیخته میشوند، از نظر عملکردی به هم مرتبط میشوند. تحریک سلولها را طنینانداز میکند و آنها را قادر میسازد حتی پس از پایان احساس به مونتاژ ادامه دهند. با این حال، مونتاژ سلولی باید بارها و بارها فعال و تحریک شود تا اتصالات سیناپسی ایجاد شود. آنچه اکنون میدانیم – و هسته اصلی موفقیت این است که سوخت به تنهایی باعث رشد سلول های مغز نمیشود. این فرآیند نیز به تحریک بستگی دارد و این با استمرار میسر است.
همانطور که اندازه مغز بزرگ میشود، برای حفظ حجم کار فزاینده به سوخت بیشتر و بیشتری نیاز دارد. اما تمام سوخت موجود در جهان نمیتواند سلولها را در غیاب تحریک تکثیر کند. بدون تحریک، مغز رشد نخواهد کرد. سلولهای مغز تحلیل میروند و میمیرند. در سن ده سالگی، بطور متوسط مغز کودک نیمی از تریلیون سیناپسی را که در بدو تولد وجود داشت از دست میدهد (به نوعی هرس میشوند که این فعالیتی لازم و ضروری است)، به اصطلاح میگویند استفاده کنید یا از دست بدهید!
چیزی که ممکن است جالب باشد این است که دو طرف مختلف مغز به طور هماهنگ رشد نمی کنند و این اصل مهمی است.
ژنهای سازنده مغز بهویژه در بدو تولد آسیبپذیر هستند، زیرا باید دقیقا در زمان مناسب وارد عمل شوند تا مسیرهای عصبی را همانطور که طبیعت در نظر گرفته است بسازند. نورونها باید بین نیمکره چپ و راست با سرعت نور تعامل داشته باشند تا حتی سادهترین حرکت یا کوچکترین فکر را ایجاد کنند. این چیزی است که مغز انسان را به یکی از پیچیده ترین ساختارهای جهان تبدیل میکند.
در حالی که در رحم و درست پس از تولد، سمت راست مغز – بخشی که معمولا به عنوان سمت شهودی در نظر گرفته می شود – ابتدا شروع به رشد میکند. تقریبا این تاکید را برای چند سال اول زندگی حفظ میکند و به کودک کمک میکند تا دنیای اطراف خود را تفسیر کند و اولین قدمهای خود را بردارد. این پایه و اساس مهارتهایی را تشکیل میدهد که نیمکره راست برای زندگی کنترل میکند. وقتی گریه میکند و به همه چیز نه میگوید، حتی وقتی منظورش بله است، مغز راستش حرف میزند.
بعدا، در حدود سه سالگی، تاکید به سمت چپ مغز تغییر میکند، سمتی که اغلب به عنوان سمت منطقی شناخته میشود. مغز چپ اکنون از مهارتهای آموخته شده از مغز راست استفاده میکند تا به کودک شما کمک کند تا جزئیات دنیای اطراف خود را کشف کند، انگشتان کوچک خود را دور مداد رنگی بپیچد، صداهای دقیق را بشنود و با وضوح زیادی چهره کسانی را که دوستش دارند ببیند. او شیفته دنیای خود است. ذهن او از خود میپرسد، آنها کیستند؟ چرا آنها آن کار را میکنند؟ چگونه این اتفاق میافتد؟ این مغز چپ در حال رشد است و تا چند سال آینده به همین منوال ادامه خواهد داشت.
مغز رفتار جدید را تنظیم میکند اتصال به وجود میآورد و در این حال رفتارهای ناکارآمد را هرس میکند و اتصالات آنان را از بین می برد.
بدن و مغز به هم وابسته هستند
زمانی دانشمندان معتقد بودند که هیچ رابطهای بین مغز در حال رشد و بدن در حال رشد وجود ندارد. اکنون میدانیم که اینطور نیست. بدن و ذهن به هم وابسته هستند. مغز برای ایجاد تحریک لازم برای رشد به بدن وابسته است، همانطور که بدن برای ارسال انتقال دهندههای عصبی که به ماهیچهها سیگنال حرکت میدهند، به مغز وابسته است.
دکتر فیلیپ تیتلبام، متخصص الگوهای حرکتی انسان در دانشگاه فلوریدا در گینزویل، زمانی که رشد فیزیکی کودکانی را که بعدا تشخیص اتیسم گرفتند، مطالعه کرد و به وابستگی متقابل بدن و مغز پی برد. او دریافت که در دوران نوزادی و نوپا، بعضی ازکودکان دارای اتیسم از راهبردهای غیرعادی برای حرکت استفاده میکنند. آنها غلت نمیزنند، نمینشینند، میخزد یا راه رفتن را مانند بچههای معمولی یاد نمیگیرند. گویی قسمت هایی از مغز که حرکت را کنترل میکنند به درستی به هم متصل نیستند.
دکتر تیتلبام در مصاحبه ای با نیویورک تایمز گفت: «ما تمایل داریم فکر کنیم که [اتیسم] مشکلی در ذهن است. اکنون که ما واقعا شروع به دیدن نحوه عملکرد مغز میکنیم، میدانیم که بدن بخشی از ذهن است و هیچ راهی برای جدا کردن آنها وجود ندارد.»
تحریک کردن: برانگیختن به فعالیت یا رشد یا فعالیت بیشتر
این تعریف از فرهنگ لغت وبستر، جوهره رشد مغز است. مطالعات نشان داده اند که بدون تحریک مناسب، مغز کودک آسیب میبیند. به عنوان مثال، محققان کالج پزشکی بیلور دریافتند که مغز کودکانی که زیاد بازی نمیکنند یا به ندرت لمس میشوند، ۲۰ تا ۳۰ درصد کمتر از حد طبیعی رشد میکنند.
نمایش غم انگیزی از آنچه که فقدان تحریک میتواند با مغز در حال رشد انجام دهد، چندین سال پیش در یتیم خانههای رومانی به تصویر کشیده شد که در آن نوزادان رها شده، در گهوارهها نگهداری میشدند بدون اینکه در آغوش گرفته شوند، کسی به آنها لبخند بزند، یا هرگز صدایی دوست داشتنی را بشنوند. این زندگیای بود که آنها در دوران نوزادی تجربه میکردند. مغز این کودکان تقریبا به نقطه عقب ماندگی رسید. این کودکان به دلیل محرومیت از دنیای حسی خود، رشد مغزی خود را متوقف کرده بود.
حواس وسیله نقلیهای است که تحریک را به سمت مغز هدایت میکند. در واقع، حواس و فرآیندهایی که مغز را تحریک میکند، از نزدیک در هم تنیده شدهاند..
اگرچه مغز به تنهایی قادر به ارائه مقدار مشخصی از تحریک است (رویاپردازی بهترین مثال است) اما بیشتر به منابع بیرونی برای تحریک رشد عصبی وابسته است. منابع بیرونی محرکهای محیطی طبیعی که مغز به آنها وابسته است عبارتند از:
نور
صدا یا ارتعاش
بو
طعم
درجه حرارت
دست زدن به چیزی یا کسی
فشار یا گرانش
انعکاس نور خورشید در ساحل، صدای برخورد امواج به ساحل، عطر هوای دریا، طعم آب شور، گرمای نسیم دریا، صدای دویدن پاها در خط ساحلی و حرکت بازی در شن، همه اینها میتواند حواس را برای تحریک ذهن فعال کند.
سیستم حسی مجهز به گیرندههایی است که مانند یک کلید برای شروع جریان تحریکی که مغز را فعال میکند، عمل میکند، درست همانطور که با فشردن یک کلید، جریان الکتریکی که یک لامپ را روشن میکند، فعال میشود. شبکیه چشم دارای میلهها و مخروط هایی است که به عنوان گیرندههای نور عمل میکند. گوشها دارای مژک یا سلولهای مویی هستند که صدا را حمل میکنند. مفاصل و ماهیچهها گیرندههایی دارند که حرکت و گرانش را حس میکنند. این گیرندهها تنها با هدف جمع آوری اطلاعات از محیط و ارسال آن به مغز وجود دارند. مانند یک کلید چراغ، این گیرندهها دارای مداری مشخص در سراسر سیستم عصبی هستند. تحریک سیم را از گیرندهها به اعصاب در ستون فقرات، سپس از طریق ساقه مغز به بالا و در سراسر مغز منتقل میکند، جایی که یک انفجار در سلول ها ایجاد میشود. هرچه یک سلول مغزی بیشتر تحریک شود، اندازه و سرعت پردازش آن بیشتر میشود، اتصالات آن تقویت میشود و سیناپسهای جدید تشکیل میشود. موفقیت بر اساس سه عامل است:
فرکانس تحریک
مدت زمان تحریک
شدت تحریک
تکانههایی که سلولها را اغلب، برای طولانیترین مدت و با بیشترین شدت تحریک میکنند، بیشترین تاثیر را بر رشد سلولها و سرعت کلی پردازش مغز خواهند داشت.
به کودکی فکر کنید که در حال یادگیری دوچرخه سواری است. او ابتدا در یک سه چرخه تلاش میکند که هدایت آن را فرا بگیرد. با تلاش مکرر کودک حرکت با دوچرخ را تمرین میکند و بر مهارت تعادل تسلط پیدا میکند. مثال دیگر حفظ کردن است. به دفعات زیادی فکر کنید که قبل از اینکه بتوانید شعری را حفظی بخوانید، مجبور به خواندن سطرهای شعر شده اید.
پس مغز برای سلامت رشد خود به تحریک از طریق حواس، حرکت، آموزش با استمرار و شدت مناسب لازم دارد.
اهمیت تحریک حواس و تعامل در کودکان دارای اتیسم
مغز انسان ساختاری پیچیده و بینظیر است که رشد آن به شدت به تحریک محیطی وابسته است. همانطور که بررسی شد، هر محرک از نور و صدا گرفته تا لمس و حرکت، میتواند جرقهای باشد برای شکلگیری اتصالات عصبی جدید و تقویت سیناپسها. این موضوع برای تمامی کودکان صدق میکند، اما در مورد کودکان دارای اتیسم اهمیت بیشتری پیدا میکند.
اختلالات طیف اتیسم اغلب با نقص در پردازش حسی و ارتباطات عصبی همراه است. این کودکان ممکن است به تحریکهای محیطی به شیوهای غیرمعمول واکنش نشان دهند یا حتی از آن اجتناب کنند. بنابراین، ایجاد یک محیط غنی از تحریک حسی، متناسب با نیازهای فردی آنان، نقش کلیدی در بهبود رشد عصبی و توانمندیهای شناختی و رفتاری آنها ایفا میکند.
فعالیتهایی نظیر بازیهای حرکتی، استفاده از اسباببازیهای حسی، شنیدن موسیقی آرامشبخش، تعاملات اجتماعی، و حتی فعالیتهای سادهای مانند قدم زدن در طبیعت میتواند به تحریک موثر مغز کمک کند. این فرآیند نهتنها تواناییهای شناختی و حسی را تقویت میکند، بلکه در بهبود مهارتهای اجتماعی و عاطفی این کودکان نیز موثر است.
در نهایت، موفقیت در بهبود عملکرد مغز و رفتار کودکان دارای اتیسم در گرو تداوم و تعادل در ارائه تحریکات مناسب در ساعات بیداری کودک است. هر بار که یک کودک به چیزی نگاه میکند، چیزی را لمس میکند، صدایی را میشنود یا حرکتی را انجام میدهد، فرصتهای جدیدی برای رشد مغز او ایجاد میشود. با ارائه یک محیط حمایتگر و غنی از تحریک حسی، عاطفی و اجتماعی، میتوان گامهای موثری در جهت شکوفایی پتانسیلهای کودکان اتیسم برداشت و به آنان کمک کرد تا به بهترین نسخه خود تبدیل شوند.
همه ما در زمان استرس و اضطراب راههایی برای آرام کردن خود داریم، به طور مثال ممکن است ورزش کنیم، شکلات بخوریم و یا با دوستی صمیمی صحبت کنیم. اینها رفتارهایی است که به ما کمک میکند که ورودیهای تشدید شده حسی یا نیازهای بیرونی خود را مدیریت کنیم. خودتنظیمی به این رفتارهای خود آرام کننده میگویند.
افراد دارای اتیسم برای خودتنظیمی ممکن است بال بال بزنند، دورخود بچرخند، عقب جلو کنند، تکرار جملات و یا سایر موارد داشته باشند.
حالا تصور کنید که فرایند خودتنظیمی برای بچههای دارای اتیسم که کلیشههایشان مورد قبول جامعه نیست، تا چه اندازه دشوار است.
تمپل گراندین یکی از مشهوترین افراد دارای اتیسم خودتنظیمی را به عنوان “مهارت مدیریت احساسات به گونهای که به سطوح طاقتفرسا نرسد و در یادگیری و رشد تداخل پیدا نکند” تعریف میکند.
افراد دارای رشد عادی گاها از کلمات برای بیان علت و چگونگی رخداد این بینظمی استفاده میکنند، اما افراد دارای اتیسم معمولا به قدری دچار بینظمی میشوند که بیان برایشان دشوار میشود و این را نیز در نظر داشته باشید که افراد دارای اتیسم از لحاظ ارتباطی نسبت به گروه همسالان دارای نقایصی هستند.
بنابراین چه کاری می توان انجام داد؟!
مهم است که به بافت محیطی نگاه کنید تا بفهمید چه اتفاقی در حال وقوع است. آیا محیط جدیدی است؟ آیا این محیطی است که قبلا در آن بوده است؟ آخرین باری که آنجا بود تجربهاش چگونه بود؟ این سوالات میتواند سرنخها و راهنماییهایی را برای کمک به شما در حمایت از فرد دارای اتیسم ارائه دهد.
گاهی اوقات، یک محیط ممکن است اضطراب آور یا پر از ورودیهای حسی زیادی باشد. این میتواند هم خوب باشد و هم بد. گاهی ممکن است فرد حسیطلب باشد و به دنبال تحریکات حسی زیادی از محیط باشد. در موارد دیگر، ممکن است از تحریک حسی اجتناب کند و سعی کند از محرکها دور شود. مشاهده رفتار فرد در زمینه محیط میتواند سرنخهایی در مورد آنچه که آنها تجربه میکنند به شما بدهد بنابراین حواستان به مسائل حسی کودک خود باشد.
چگونه والدین و مراقبان میتوانند به کودکان دارای اتیسم خود بیاموزند که احساسات خود را بهتر تنظیم کنند؟
قبل از اینکه بتوانید خودتنظیمی کنید، مهم است که درک پایهای از احساسات وجود داشته باشد. کودک نه تنها باید بتواند عواطف خود را تشخیص دهد، بلکه باید تشخیص دهد که این احساس چگونه به نظر میرسد و چه احساسی دارد. مثلا چه چیزی او را خوشحال میکند؟ چه چیزی او را مضطرب میکند؟
شناسایی این موارد در ابتدا به ایجاد بلوکهای سازنده خودآگاهی عاطفی کمک میکند و درک نحوه مدیریت تحریک بیش از حد یا کمتحریکی در محیط را آسانتر میکند.
اگر مطمئن نیستید که از کجا شروع کنید و چگونه به کودک عزیزتان آموزش دهید تا احساساتش را شناسایی و درک کند، از تیم مراقبت یا درمانگر و مربی او راهنمایی بخواهید. گاهی هم نیازمند آن است که تحت نظر یک تیم متخصص رشدی باشید.
اگر برای کودک دارای اتیسم خود نیاز به ارزیابی و یا آموزش تکنیکهای خودتنظیمی دارید میتوانید از خدمات مرکز تهران اتیسم کمک بگیرید.
آیا کودک شما از انجام درخواستهای ساده اجتناب میکند؟
برخی از والدین با کودکانی مواجه میشوند که در مقابل درخواست برای انجام کارهای روزمره مانند لباس پوشیدن، مرتب کردن اتاق یا حتی بازی با دوستان مقاومت یا اجتناب میکنند. این اجتناب ممکن است فراتر از رفتارهای معمول کودکانه باشد و به چالشی بزرگ تبدیل شود. یکی از دلایل این رفتار میتواند چیزی به نام PDA یا اجتناب مرضی از خواستهها باشد. شناخت این ویژگی رفتاری که معمولا در طیف اوتیسم نیز دیده میشود و یادگیری راههای مدیریت آن میتواند به والدین و مربیان کمک کند تا زندگی بهتری برای کودک خود فراهم کنند.
در ادامه با تهران اتیسم همراه باشید تا مرور کاملی بر اختلال اجتناب از خواستهها داشته باشیم.
سام، کودک ۴ سال و ۱۰ ماهه، پس از گذراندن دورههای دشوار و پراسترس در مهدکودک و سایر کلاسهای آموزشی، توسط والدین به مرکز شناخت و ارتباط ارجاع داده شد تا در محیطی امن و حمایتی آموزش ببیند.
در ارزیابیهای اولیه، نشانههای مشکوکی دال بر اختلال اتیسم مشاهده شد. از جمله مشکلات در برقراری ارتباط، عدم برقراری تماس چشمی، رفتارهای کلیشهای و علاقه شدید به اشیاء خاص مانند پنکه. همچنین در راه رفتن و دویدن ضعیف بود و تواناییهای تعاملی محدودی نشان میداد. بر اساس این علائم، سام به مرکز تهران اتیسم معرفی شد و پس از بررسیهای دقیق، تشخیص اتیسم خفیف دریافت کرد.
با آغاز خدمات حمایتی و درمانی، مشخص شد که سام به روشهای معمول درمانی پاسخ نمیدهد و پیشرفت او حتی کاهش یافته است. پس از ارزیابیهای تخصصی بیشتر، رفتارها و واکنشهای سام با پروفایل اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) مطابقت داشت. او به هرگونه درخواست مستقیم مقاومت شدید نشان میداد و در صورت مواجهه با درخواست، واکنشهایی مانند اضطراب، کشمکش و… داشت. از آنجا که PDA یک پروفایل پیچیده و نادر است، تشخیص آن پیش از شروع روند درمان امکانپذیر نبود.
با تغییر رویکرد درمانی و استفاده از روشهای غیرمستقیم و کاهش فشار، روند تعامل و همکاری او بهبود یافت. این مورد اهمیت شناسایی صحیح پروفایلهای متفاوت اتیسم و بهکارگیری رویکردهای فردمحور را نشان میدهد.
اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) نوعی الگوی رفتاری در برخی از کودکان دارای اتیسم است که معمولا با اضطراب شدید در مواجهه با درخواستها و نیاز شدید به خودمختاری همراه است. هدف این مقاله آشناکردن شما با PDA و چگونگی درک بهتر آن است.
PDA چیست؟
اجتناب مرضی از خواستهها (Pathological Demand Avoidance) که به اختصار PDA شناخته میشود. یک الگوی رفتاری است که در آن فرد تلاش میکند از درخواستهای روزمره اجتناب کند. این اجتناب ممکن است به دلیل اضطراب و نیاز به احساس کنترل، در مقابل خواستهها و دستورات دیگران باشد. این وضعیت تشخیصی برای اولینبار در دهه ۱۹۸۰ توسط پروفسور الیزابت نیوسون بهعنوان یک اختلال فراگیر رشدی توصیف شد. اما هنوز به طور رسمی بهعنوان یک تشخیص پذیرفته نشده است.
اجتناب مرضی از خواستهها انتخاب فرد نیست و یک ویژگی مادامالعمر است. این رفتار از نوزادی شروع میشود و در طول زندگی ادامه دارد. درحالیکه PDA اغلب در افرادی که در طیف اتیسم هستند دیده میشود، اما همه افراد مبتلا به PDA لزوما دارای اتیسم نیستند. این ویژگی میتواند در افراد بدون تشخیص اتیسم نیز دیده شود.
نشانههای PDA
مقاومت و اجتناب از خواستههای عادی زندگی روزمره
استفاده از روشهای «اجتماعی» برای اجتناب از انجام خواستهها مثل به تاخیرانداختن یا پرتکردن حواس
اجتماعی به نظر میرسند، اما درک عمیق از تعاملات اجتماعی ندارند (ممکن است در نگاه اول در مهارتهایی مثل تماس چشمی یا مکالمه خوب به نظر برسند، اما این میتواند تفاوتها یا مشکلات اصلی در ارتباط را پنهان کند.)
تجربه احساسات شدید و تغییرات سریع در حالت روحی
نقشآفرینی، وانمودکردن و خیالپردازی (گاهی به شکل افراطی)
علایق محدود یا تکراری نسبت به افراد واقعی یا خیالی
نیاز شدید به کنترل که اغلب ناشی از اضطراب یا واکنش خودکار به احساس تهدید در برابر خواستهها است.
عدم پاسخگویی به روشهای معمول در خدمات درمانی، تربیت یا آموزش.
تفاوت PDA با اختلال طیف اتیسم چیست؟
رفتارهای اجتنابی این دسته از کودکان اغلب نیاز به مهارتهای اجتماعی و زبانی دارد. ممکن است به نظر برسد کودکان با PDA در صحبتکردن ماهر هستند، اما درک آنها از گفتهها کمتر از چیزی است که به نظر میرسد. آنها ممکن است اجتماعی به نظر برسند، اما اغلب درک نمیکنند که در سلسلهمراتب اجتماعی چه جایگاهی دارند (مثلا اینکه بزرگترها معمولا قدرت و اختیار بیشتری دارند).
نیاز شدید آنها به کنترل میتواند روابط آنها با همسالان را دچار مشکل کند.
یکی دیگر از ویژگیهای کودکان با PDA این است که در بازیهای تخیلی بسیار مهارت دارند. آنها ممکن است آنقدر در نقشهای خیالی غرق شوند که کاملا با شخصیتهای خیالی یکی شوند و بین واقعیت و خیال تفاوت قائل نشوند. تحقیقات نشان داده که این رفتار ممکن است یک روش مقابلهای باشد، زیرا به آنها کمک میکند از خواستههای بیرونی فرار کنند.
با این حال، این تمایل به خیالپردازی گاهی میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا ممکن است ارتباط آنها با واقعیت را مختل کند یا باعث شود که از مواجهه با موقعیتهای ضروری زندگی روزمره اجتناب کنند.
به دلیل این تفاوتها، کودکان با PDA به روشهای حمایتی و خدماتی متفاوتی از روشهای معمول نیاز دارند.
چرا PDA یک اختلال رفتاری است؟
واژه “مرضی” (Pathological) در Pathological Demand Avoidance به این معنی است که اجتناب از خواستهها در PDA فراتر از حد طبیعی یا منطقی است.
این اجتناب:
شدت بالایی دارد: حتی درخواستهای سادهای که معمولا مشکلساز نیستند، مانند انتخاب یک لباس، میتواند منجر به اضطراب شدید شوند.
مانع عملکرد روزمره میشود: این الگوی رفتاری بهقدری قوی است که میتواند زندگی شخصی، خانوادگی و تحصیلی یا کاری فرد را تحتتاثیر قرار دهد.
به اضطراب مرتبط است: رفتارهای اجتنابی نه از سر لجبازی بلکه به دلیل احساس اضطراب یا خطر ادراک شده نسبت به ازدستدادن کنترل شکل میگیرند.
اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) به این معنی است که فرد از انجام کارهای عادی و روزمره زندگی مثل شستن دستها، غذاخوردن، نوشیدن و لباس پوشیدن، حتی گاهی کارهایی که فرد دوست دارد انجام دهد، مثل بازیکردن یا تفریح خودداری میکند.
خواسته چیست؟
“خواسته” در اختلال اجتناب از خواستهها (PDA) به چه معنا است؟
در اینجا “خواسته” به هر چیزی اطلاق میشود که فرد احساس کند نیاز است انجام دهد. خواستهها میتوانند به اشکال زیر باشند:
۱- درخواستها یا سوالهای مستقیم از دیگران:
مثل «کفشهایت را بپوش»، «اینجا بنشین و منتظر بمان» یا «یک نوشیدنی میخواهی؟».
۲- خواستههای غیرمستقیم:
تعریف و تمجید (که میتواند بهجای ایجاد حس مثبت باعث اضطراب درباره انتظارات آینده شود).
انجام کار در زمان خاص (که گاهی فشار روانی ایجاد میکند مثل بیدارشدن در صبح).
۳- خواستههای درون خواستهها:
خواستههای کوچکتری که در یک خواسته بزرگتر پنهان هستند. مثلا رفتن به سینما ممکن است شامل خواستههای زیر باشد:
آرام نشستن
رفتار مناسب داشتن
کنار افراد غریبه نشستن
سکوتکردن
۴- احساسهای «باید انجام بدهم» در زندگی روزمره:
مثل: بلندشدن از خواب، لباس پوشیدن، غذاخوردن، یادگیری، یا خوابیدن.
۵- خواستههای درونی خودمان:
مثل تشنگی، نیاز به دستشویی یا حتی افکار و آرزوهای خودمان.
۶- کارهایی که دوست داریم انجام دهیم:
مثل سرگرمیها، دیدن دوستان یا شرکت در مناسبتهای خاص. این خواستهها فقط کارهایی نیستند که دوست نداریم، مثل تکالیف مدرسه یا کارهای خانه، بلکه شامل کارهایی که به آنها علاقمند هستیم هم میشود.
اجتناب از خواسته چیست؟
اجتناب از خواسته به معنی تلاش برای دوریکردن از انجام هر چیزی است که بهعنوان یک درخواست یا تکلیف درک میشود. این اجتناب میتواند در قالب موارد زیر باشد:
رفتارهای فعال: مانند چانهزنی، پرتکردن حواس، تغییر موضوع، استفاده از طنز
رفتارهای منفعل: مانند نادیدهگرفتن درخواست، سکوت یا عقبنشینی.
واکنشهای شدیدتر: مانند پرخاشگری یا فرار از موقعیت و رفتارهای انفجاری در مواردی که فرد بهشدت تحتفشار قرار گیرد.
مهمترین نکته این است که باید درک کنیم و بپذیریم که رفتارهای کودک با PDA ناشی از اضطراب و نیاز به احساس کنترل است. اضطراب میتواند به روشهای مختلفی نشان داده شود، از جمله اجتناب، عصبانیت، فریادزدن، گریهکردن، خندیدن، سکوت، بیقراری، حوصله سررفتن، دستوپازدن، تکاندادنبدن، حرکات تیک مانند، تکرارکردنکارها، وسواس، کندن پوست، ناسزاگفتن، پنهانشدن، دویدن، عقبنشینی، پنهانکردناحساسات، پرتاب اشیاء و حمله به دیگران.
راهکارهایی برای کمک به کودکان مبتلا به PDA
سیستم PANDA که توسط انجمن PDA توسعهیافته است، چارچوبی را برای حمایت از افراد مبتلا به اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) فراهم میکند. این سیستم بر کاهش اضطراب و ایجاد یک محیط مشارکتی تمرکز دارد.
P – انتخاب نبردها (Pick battles): روی مسائل واقعا مهم تمرکز کنید و از درخواستهای غیرضروری چشمپوشی کنید. از فشارآوردن بیش از حد خودداری کنید.
A – مدیریت اضطراب (Anxiety management): درک کنید که اجتناب از درخواستها ناشی از اضطراب است. از روشهای آرامشبخش استفاده کنید و محیطی ایمن و قابلپیشبینی ایجاد کنید.
N – مذاکره (Negotiation): از مذاکره برای ایجاد حس کنترل استفاده کنید. انتخابهایی ارائه دهید و آنها را در تصمیمگیری شریک کنید.
D – پنهانکردن درخواستها (Disguise demands): درخواستها را بهصورت غیرمستقیم یا بازیگوشانه مطرح کنید تا حس فشار کاهش یابد.
A – انطباق و تنظیم (Adapt and adjust): در روش خود انعطافپذیر باشید. انتظارات خود را تطبیق دهید و آماده تغییر رویکرد باشید.
سخن پایانی
درک PDA (اجتناب مرضی از خواستهها) به عنوان بخشی از طیف اتیسم، اما با ویژگیهایی متفاوت، اهمیت بسیاری دارد. این تفاوتها، مانند اجتناب گسترده از خواستهها به دلیل اضطراب و نیاز به کنترل، به این معناست که رویکردهای معمول مورد استفاده برای افراد اتیستیک، مانند ایجاد ساختارهای ثابت یا استفاده از پیامدها و پاداشها، ممکن است برای PDA کارآمد نباشد و حتی گاهی تأثیر منفی داشته باشد.
به همین دلیل، لازم است رویکردهای متفاوت و متناسب با نیازهای خاص افراد با الگوی رفتاری PDA به کار گرفته شود؛ رویکردهایی که بر کاهش اضطراب، افزایش حس کنترل، و ایجاد ارتباطی مبتنی بر اعتماد و انعطافپذیری تمرکز دارند. پذیرش این تفاوتها و انتخاب روشهای حمایتی مناسب میتواند به بهبود کیفیت زندگی این افراد و خانوادههای آنها کمک شایانی کند.
نویسندگان مقاله: فاطمه فرشچی و نگار مضیفیان
بازبینی و ویرایش: دکتر محمد کیانی
منابع
Christie, P. (2007). The Distinctive Clinical and Educational Needs of Children with Pathological Demand Avoidance Syndrome: Guidelines for Good Practice. In Taken from the Good Autism Practice Journal published by BILD.
Green et al (2018) Pathological Demand Avoidance: symptoms but not a syndrome. The Lancet: Child and Adolescent Health
Truman, Clare. (2021), The Teacher’s Introduction to Pathological Demand Avoidance:P14-17
PDA Society, (2021), What is PDA booklet, Anonymous
در مطلب پیشین در مورد چالشهای شانه زدن و کوتاه کردن موی کودکان دارای اتیسم صحبت کردیم و دلایل اینکه چرا تجربه کوتاه کردن مو برای بسیاری از این کودکان تجربه بسیار ناراحت کنندهای ایست توضیح دادیم. پیشنهاد میکنیم ابتدا آن مطلب را مطالعه کنید.
در این مطلب راهکارهای مفید و مرحله به مرحلهای را برای شانه زدن و کوتاه کردن موی کودکان دارای اتیسم ارائه خواهیم داد.
راهکارها و پیشنهادها برای شانه زدن موی کودکان دارای اوتیسم
با جملات کوتاه واضح و ساده با فرزندتان حرف بزنید و از او بخواهید کار مربوطه را انجام دهد. به طور مثال جلوی سرت را شانه بزن! اگر فرزندتان میتواند این کار راه انجام دهد به او کمک نکنید و بعد از تمام شدن این کار او را تشویق کنید.
اگر فرزندتان قادر به انجام فعالیت نبود با کمک فیزیکی و با گرفتن دست او را هدایت کنید و به او کمک کنید تا بتواند کار شانه زدن را انجام دهد و به تدریج میزان کمک تان را کاهش دهید . دستور برای تمرین این فعالیت: “شونه کن”.
مطمئن شوید کودک حالت به هم ریخته مو را میداند و متوجه میشود که هر روز صبح باید موهایش را در یک مکان مناسب مثل حمام یا اتاق خاص شانه بزند و هنگام شانه زدن راه نمیرود و برس یا شانه را از قسمت مناسب آن( دسته برس یا شانه) میگیرد.
اول به کودکتان مفهوم شانه و کاربرد آن را آموزش دهید و بعد به آموزش گام به گام مراحل بپردازید.
این کار را جلوی آیینه انجام دهید و کودک را رو به روی آیینه روی صندلی بنشانید و موهای او را به دو بخش تقسیم کنید یک بخش از موهایش را شانه بزنید از قسمت راست سر از بالا به پایین شانه را روی سر حرکت دهید و از او بخواهید تا بخش دیگر را خودش شانه بزند.
توجه کودک را به این نکته جلب کنید تا شانه را به تندی از وسط مو نکشد.
از طریق کارتهای تصویری، نمایش یا عروسک آموزش را شروع کنید و سپس به صورت واقعی با کودک انجام دهید.
شانه زدن و مرتب کردن مو را میتوانید از طریق شعر یا داستان به کودک خود آموزش دهید.
هنگامی که موهای خودتان را شانه میزنید از کودک خود بخواهید تا او هم همراه شما باشد توجه کند و این کار را با بازی همراه کنید.
از شانه یا برس مناسب برای کودکتان استفاده کنید برای مثال بهتر است که شانه دندانههای سرگردی داشته باشد تا هنگام شانه زدن باعث خراشیدن پوست سر نشود.
اگر جنس موهای فرزندتان به گونهای است که گره در آن ایجاد میشود از اسپریهای گره مو استفاده کنید تا هنگام شانه زدن موهای کودک کشیده نشود.
زمان و مکان مناسب شانه زدن را آموزش دهید و تمرین کنید همچنین به نکات بهداشتی بعد از شانه زدن همچون تمیز کردن برس یا شانه انداختن موهای اضافه در سطل زباله و گذاشتن شانه در جای مناسب خود توجه داشته باشید و با کودک خود تمرین کنید.
چک لیست شانه زدن مو در کودکان دارای اوتیسم
این چک لیست به شما کمک خواهد کرد که بدانید از کدام بخش آموزشها را شروع کنید. منظور از کمک در این بخش این است که دست او را میگیرید تا با کمک شما این کار را انجام دهد یا به او مرحله به مرحله میگویید که چه کاری انجام دهد یا اینکه ۸۰ درصد فعالیت را شما برای او انجام می دهید و بخش باقیمانده را خودش با راهنمایی شما تکمیل میکند.
توجه داشته باشید که کوتاه، واضح و ساده با فرزندتان حرف بزنید و از او بخواهید کار مربوطه را انجام دهد به طور مثال: “جلوی سرت را شانه بزن!” اگر فرزندتان میتوانداین کار راه انجام دهد به او کمک نکنید.
رفتن به آرایشگاه و کوتاه کردن موی کودک دارای اوتیسم
یکی از مباحث مربوط به مرتب کردن مو رفتن به آرایشگاه است. این فرایند برای کودک ممکن است بخاطر مباحثی که در مطلب نخست بحث بیان شد دچار آشفتگی شود.
به همین منظور برای موفقیت در این بخش و حضور در سالنهای آرایش گامهای زیر پیشنهاد میشود.
پیش از رفتن به آرایشگاه از طریق کارتهای تصویری یا دیدن فیلمهای مرتبط فرزند خود را از لحظه ورود به آرایشگاه و نحوه نشستن و فرایند کوتاه کردن مو آماده کنید. بدین ترتیب کودک میتواند پیشبینی کند که در هر مرحله چه اتفاقی برای او خواهد افتاد.
از طریق نقش بازی کردن با استفاده از عروسک نحوه کوتاه کردن مو را با یکدیگر تمرین کنید به این صورت که شما آرایشگر کودک هستید و میخواهید موهایش را کوتاه کنید.
اکثر کودکان از ماشین اصلاح به خاطر لرزش و صدای آن میترسند بنابراین قبل از استفاده از ماشین اصلاح آن را به کودک نشان دهید و بگذارید لرزش آن را لمس کند.
با مدیریت سالن صحبت کنید تا در صورت امکان بتوانید فرزند خود را با محیط آشنا کنید.
زمانهایی که سالن مشتری کمتری دارد و شلوغ نیست مثلا اول وقت یا اخر وقت به آرایشگاه بروید این کار باعث می شود تا از معطل شدن کودک و بهم ریختگی او جلوگیری شود.
وسایل و فعالیتهای مورد علاقه کودکتان کتاب، ماشین یا عروسک، اسباب بازی را به همراه داشته باشید تا کودک با آن سرگرم باشد.
ما در مرکز تهران اتیسم انواع روشها و مهارتهای خودیاری را به کودکان دارای اتیسم میآموزیم. اگر بعد از استفاده از راهکارهای بیان شده همچنان شانه زدن یا کوتاه کردن مو برای کودک شما دارای چالش است میتوانید از خدمات تخصصی مرکز تهران اتیسم بهره بگیرید.
جمع آوری مطلب: حدیثه طوقی
منابع:
مهارت شانه کردن و ناخن گرفتن راهنمای عملی جهت آموزش مهارت های خودیاری ویژه خانواده ها؛ محمد علی میری /مینا عمادی زاده
بسیاری از والدین بیان میکنند که بردن کودکشان به آرایشگاه برای کوتاه کردن مو، کاری دشوار است. این دشواری برای والدین کودکان مبتلا به اتیسم چندین برابر است. همچنین رفتن به آرایشگاه برای کودکان مبتلا به اتیسم، تجربهای ناراحت کننده است. در این جا قصد داریم به طور مختصر توضیح دهیم که چرا رفتن به آرایشگاه و کوتاه کردن موها میتواند برای کودکان مبتلا به طیف اتیسم بسیار اضطراب آور باشد.
دانستن این دلایل به شما کمک میکند تا بتوانید شرایطی را در آرایشگاه یا خانه فراهم آورید که فرایند کوتاه کردن موها با کمترین ناراحتی و مشکل توسط کودک شما تجربه شود. با تهران اتیسم همراه باشید.
مشکلات حسی
افراد مبتلا به اتیسم معمولا مشکلات حسی مختلفی دارند و این مشکلات حسی میتواند باعث شود که انجام فعالیتهای معمولی مانند آرایشگاه رفتن برای آنها اضطراب آور و آزار دهنده باشد. بنابراین لازم است که از این مشکلات و عوامل تشدید کننده محیط آرایشگاه یا فرایند اصلاح کردن موها آگاهی کامل داشته باشیم.
لمس:
بسیاری از افراد مبتلا به اتیسم به زبان ساده در حس لمسی خود دچار مشکل هستند. لمس کردن ممکن است برای آنها درد آور باشد. به همین جهت کوتاه کردن موها از آنجایی که نیازمند لمس کردن کودک توسط آرایشگر در فرایند اصلاح کردن است ممکن است آزار دهنده باشد:
شانه کردن موهای کودک با استفاده از برس یا شانه
تماس قیچی با موها و احساس قیچی شدن موها
تماس ماشین اصلاح با موهای کودک و احساس لرزش ماشین اصلاح روی موها
پیش بندی که دور گردن و روی شانههای کودک بسته میشود
خم کردن سر کودک به عقب، جلو یا طرفین در حین کوتاه کردن موها
پاشیدن آب با اسپری (آب پاش) روی موهای کودک در حین اصلاح
ایستادن آرایشگر کنار کودک در حین اصلاح کردن موها
شانه کردن موها بر خلاف جهت در حین کوتاه کردن آنها
برخی از بخشهای فرایند کوتاه کردن مو است که ممکن است برای کودک یا بزرگسال اتیسم ناراحت کننده یا آزار دهنده باشد.
صدای محیط:
برخی کودکان دارای اتیسم نسبت به صداها حساسیت بیش از حد دارند یعنی محیط پر سر و صدا میتواند باعث بروز یا تشدید استرس و اضطراب در آنها شود. آرایشگاهها به دلیل استفاده از سشوارها، ماشینهای اصلاح، قیچیها و حضور سایر مشتریان معمولا محیط پر سر و صدایی هستند.
محرکهای بینایی:
بیشتر آرایشگاهها از لامپهای قوی و پر نور استفاده میکنند که انعکاس این نورها در آینههای متعدد به کار رفته در آرایشگاه میتواند باعث آشفتگی کودک مبتلا به اتیسم گردد.
بوها:
بوهای تند برخی از وسایل آرایشی– بهداشتی میتواند برای برخی از کودکان مبتلا به اتیسم بسیار ناخوشایند باشد به ویژه کودکانی که نسبت به بوها حساسیت بیش از حد دارند.
سایر مشکلات:
برخی از کودکان مبتلا به اتیسم به دلیل این که نمیدانند و نمیتوانند پیش بینی کنند که در آرایشگاه چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد. به خصوص برای اولین بار ممکن است استرس زا و اضطراب آور باشد.
حضور یک فرد غریبه با قیچی در کنار کودک در یک محیط نا آشنا میتواند برای کودکان مبتلا به اتیسم وحشت آور باشد.
برخی از کودکان مبتلا به اتیسم درک نمیکنند که چرا باید موهایشان را کوتاه کنند و بنابراین تمایل ندارند که موهایشان کوتاه شود.
برای آن دسته از کودکان دارای اتیسم که آرایشگاه را تجربه کرده باشند، ممکن است به دلیل تجربیات بد قبلی، حتی اسم آرایشگاه یا سلمانی در آن ها ایجاد اضطراب کند.
ترس از کنده شدن گوش یا بریدن گردن به خاطر به کار بردن جملات آرایشگر مانند (عمو تکان نخور گوشت رو قیچی نچینه، تکان نخور ماشین گردنت را میبره و…) و جملاتی از این قبیل.
در مطلب بعدی راهکارهای مفیدی را برای شانه زدن و کوتاه کردن موهای کودک دارای اتیسم بصورت چک لیست و مرحله به مرحله ارائه خواهیم کرد.
منابع:
مهارت شانه کردن و ناخن گرفتن راهنمای عملی جهت آموزش مهارتهای خودیاری ویژه خانوادهها؛ محمد علی میری / مینا عمادی زاده.
مشکلات رفتاری در کودکان میتواند به شکلهای مختلفی از جمله پرخاشگری، نافرمانی، اضطراب، گوشهگیری اجتماعی یا بینظمی در محیطهای آموزشی بروز کند. این رفتارها معمولا تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند محرکهای محیطی، استرسهای عاطفی یا نحوه واکنش دیگران قرار میگیرد و میتواند بر رشد اجتماعی و تحصیلی کودک تاثیر منفی بگذارد.
شناسایی و مدیریت این رفتارها نیازمند درک صحیح از علتهای آنها و به کارگیری روشهای مناسب تربیتی مانند استفاده از چارچوبهای تحلیلی همچون مدل ABC است که به والدین و معلمان کمک میکند محرکها، رفتارها و پیامدهای هر مشکل را بررسی و اصلاح کنند.
در ادامه بامرکز تهران اتیسمهمراه باشید تا مدل ABC را برای مدیریت مشکلات رفتاری در کودکان مرور کنیم و بیاموزیم. شما در بسیاری از موارد از این مدل میتوانید برای مدیریت رفتاری کودکتان استفاده کنید. این رویکرد برای همه کودکان از جمله کودکان اوتیسم که دارای مشکلات رفتاری هستند قابل استفاده و موثر است.
مسائل رفتاری یا همان رفتارهای مسئله ساز ارتباط ویژهای با اوتیسم یا سایر اختلالات رشدی ندارد و ممکن است در هر کودکی رخ دهد. کلید یادگیری نحوه پیشگیری و مدیریت هر گونه رفتار مشکل ساز، کشف الگویی است که منجر به آن رفتار شده است. تحلیلگران رفتار این الگو را ABC مینامند که مخفف عبارت پیشایند (محرک)، رفتار و پیامد است.
در ادامه هرکدام را توضیح خواهیم داد.
پیشایند یا محرک (Antecedent) یا همان A:
محرک یا اتفاقی که قبل از وقوع رفتار رخ میدهد و ممکن است بر رفتار تاثیر بگذارد. این میتواند شامل موقعیتها، محیطها یا واکنشهای خاص دیگران باشد که رفتار کودک را تحریک میکند.
هر نوع محرک (شرایطی که باعث ایجاد رفتار میشود) که درست قبل از رفتار اتفاق می افتد، پیشایند نامیده میشود. در برخی از این موارد محرکها خارج از کنترل شما هستند، مانند صداهای ناگهانی که کودک را میترساند. با این حال، در اکثر مواقع، پیشایند این است که شما به فرزندتان نهمیگویید و به عبارتی با وی مخالفت میکنید یا چیزی از او خواستهاید که نمیخواهد انجام دهد.
پیشایند یا همان عبارت A ممکن است درخواست شما باشد، مثلا از فرزندتان میخواهید کفش بپوشد، حمام کند یا به کلاس برود.
مثال: وقتی کودک را برای غذا خوردن صدا میزنید تا غذا بخورد، او جیغ میزند. یا وقتی به او میگویید خودش کفشهایش را بپوشد روی زمین میافتد و امتناع میکند، زیرا کفش پوشیدن برایش بسیار دشوار است.
خب تا اینجا یاد گرفتیم که A چیست، حالا در مدل ABC به سراغ B میرویم.
رفتار (Behavior) یا همان B:
رفتار مشکلزا یا نامطلوبی که کودک از خود نشان میدهد. این رفتار میتواند شامل پرخاشگری، نافرمانی، فرار از انجام تکالیف یا هر نوع رفتار دیگری باشد که نیاز به مداخله دارد.
بخش رفتاری ABC که همان B است، رفتاری است که کودک در پاسخ به محرک نشان میدهد. اگر کودکان با نشان دادن رفتارهای مشکلزای خفیف به آنچه میخواهند نرسند، ممکن است به سراغ زمین افتادن، ضربه زدن به سرشان یا پرخاشگری نسبت به خواهر یا برادرشان بروند. قسمت کار سخت شما به عنوان والد همینجاست، چون اگر به خواسته کودک دامن بزنید به او یاد دادهاید که با افزایش شدت رفتار مشکل ساز میتواند به نتیجه برسد.
خب تا اینجا تقریبا یادگرفتیم که A و B چه هستند. همین حالا یک کاغذ و قلم بردارید و تمرین کنید. شرایط مختلف در روز و تعامل با کودک را به یاد بیاورید و در جدولی Aها و Bها یادداشت کنید.
مثال: برای A: در مغازه بودیم که شکلاتی را خواست و نخریدم. B: جیغ زد و خود را روی زمین انداخت.
در ادامه میآموزیم که چطور این جدول را کاملتر کنیم. با ما همراه باشید.
همانطور که دادههای پیشایند و رفتار را یادداشت میکنید، بسیار مهم است که در مورد رفتار دقیق باشید و آن را با جزئیات توصیف کنید. به عنوان مثال، نوشتن “او عصبانی میشود” کافی نیست. در عوض باید مستند کنید که نوع «عصبانی شدن» او چگونه است. آیا گریه میکند؟، جیغ میزند؟، شما یا خواهرش را گاز میگیرد؟ میزند؟
همچنین ثبت کنید که این رفتار تا چه زمانی ادامه دارد؟ آیا طول کج خلقی او بسته به شرایط متفاوت است؟ اگر کودک شما فریاد میزند، توجه به میزان صدا و مدت زمانی که فریادها ادامه دارد میتواند مفید باشد. اگر او “مضطرب” میشود، این حالت برای او چگونه است؟ آیا او در اتاق قدم میزند؟ آیا او سرش را روی میز میگذارد یا با سرعت بیشتری نفس میکشد؟ شما در واقع نمیتوانید اضطراب را ببینید، اما میتوانید رفتارهایی را که فرزندتان در شرایط اضطراب از خود نشان میدهد، ببینید و بشمارید.
مکان رفتار و زمان وقوع آن نیز مهم است زیرا رفتارها ممکن است هر روز در یک مکان یا در همان زمان مشابه رخ دهد. این الگوها میتواند به شما کمک کند تا فعالیتها، مکانها یا دورههای زمانی دشوار را برای فرزندتان تشخیص دهید.
شاید دادههای قبلی و رفتاری شما نشان دهد که کودک شما قبل از ناهار یا فقط در زمانی که خوابش میآید دچار مشکلاتی میشود که به شما کمک میکند روی استراتژیهای پیشگیرانه تمرکز کنید. آیا این رفتار فقط در شرایط خاصی اتفاق میافتد و هرگز یا به ندرت در موارد دیگر اتفاق میافتد؟ آیا این رفتارها زمانی اتفاق میافتد که فرد خاصی در اطراف است؟ به این سرنخها نیاز ویژهای دارید.
پیامد (Consequence) یا همان C:
پیامد یا واکنشی که به دنبال رفتار کودک رخ میدهد و میتواند بر تکرار یا کاهش آن تاثیر بگذارد. این پیامد ممکن است مثبت یا منفی باشد و نقشی کلیدی در شکلدهی به رفتار کودک ایفا میکند.
پیامد آخرین قسمت فرمول ABC یعنی حرف C است. دقیقا همان چیزی است که بلافاصله پس از بروز رفتار مشکل رخ میدهد. برخی از پیامدها خود به خود رخ میدهد. اما بیشتر رفتارهای مشکلآفرینی که در بچهها میبینیم با کاری که یک بزرگسال انجام میدهد پایان مییابد.
بنابراین به رفتار رایجی که میبینید فکر کنید، از شما میخواهیم به محرکهای معمول فکر کنید و اینکه چه کاری برای متوقف کردن رفتارهای مشکل ساز کودک خود انجام میدهید؟. اگر فرزندتان خودش را زمین میزند، آیا معمولا از آنجا دور میشوید؟ یا او را بلند میکنید؟
پیامدها معمولا بسته به شرایط متفاوت هستند. اگر جایی هستید که دردسر کمی دارید (مثلا در محیط آرام خانه)، ممکن است قشقرق کودک را نادیده بگیرید. اما اگر در یک موقعیت اجتماعی هستید، مثلا یک ملاقات یا یک مکالمه مهم دارید یا مثلا در مکانی عمومی حضور دارید احتمالا کاری برای جلوگیری از قشقرق کودک انجام خواهید داد. اگر این رفتار در حضور همسرتان، در مهدکودک یا مدرسه اتفاق بیفتد، چه میکنید؟
پاسخ دادن به روشهای مختلف به یک رفتار تقریبا همیشه تقویت کننده آن رفتار است، به این معنی است که این رفتار کودک در آینده ادامه خواهد داشت و بر نحوه واکنش فرزند شما در دفعه بعد تاثیر میگذارد.
برای مثال، فرض کنید میخواهید به بیرون بروید و چون هوا کمی سرد است یا ممکن است سرد شود به فرزندتان میگویید کتش را بپوشد او با شنیدن این خواسته (پیشایند یا A)، گریه میکند و خود را روی زمین میزند (رفتار یا B). از آنجایی که عجله دارید و نمیخواهید فرزندتان بیشتر ناراحت شود، تصمیم میگیرید به او بگویید که بدون کتش بیرون خواهید رفت (پیامد یا C). یا حتی برای برای پایان گریه و شاد کردن فرزند خود به او می گویید که می تواند اسباب بازی مورد علاقه اش را به ماشین بیاورد (پیامد یا C)
در کوتاه مدت، این عکس العمل شما ممکن است منطقی باشد، اما هوشیار باشید که فرزند شما در حال یادگیری است. دفعه بعد که او نمیخواهد کاری انجام دهد (خواه این باشد که کتش را بپوشد، حمام کند یا غذای جدیدی امتحان کند)، احتمالا جیغ میزند و خودر را روی زمین میزند، زیرا او آموخته که این رفتار نتیجه میدهد!
از این مثال، به راحتی می توانید ببینید که چگونه دادههای ABC می تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از رفتارهای مشکل ساز جلوگیری کنید. شکل زیر یک فرم ساده است که می توانید برای ثبت دادههای رفتاری خود بر اساس ABC استفاده کنید.
شما باید جدول کاملی از پیشایندها، رفتارها و پیامدها تهیه کنید. این جدول پس از آماده شدن به شما کمک میکند تا شناخت درستی از شرایط شکل گیری مشکلات رفتاری در کودک خود بیاموزید. از این جدول میتوانید برای مدیریت مشکلات رفتاری و رفع آن کمک بگیرید همچنین میتوانید آن را در اختیار درمانگران متخصص در ABC قرار دهید.
تغییر محرکها: بعد از شناسایی محرکها، میتوانید سعی کنید شرایطی که به رفتار مشکلزا منجر میشود را تغییر دهید. به عنوان مثال، اگر خستگی باعث رفتار منفی میشود، ممکن است نیاز به استراحت یا وقفههای کوتاه در روز کودک باشد. همچنین، با کاهش استرسها یا محرکهای منفی، احتمال بروز رفتار نامطلوب کاهش مییابد.
جایگزینی رفتار: پس از فهمیدن ماهیت رفتار، میتوانید رفتارهای مثبت و مناسب را که میخواهید جایگزین رفتار مشکلزا شود، به کودک آموزش دهید. به عنوان مثال، اگر کودک برای جلب توجه پرخاشگری میکند، میتوانید به او راههای دیگری برای جلب توجه، مانند صحبت کردن مؤدبانه یا درخواست کمک، یاد دهید.
تغییر پیامدها: پیامدها را طوری تنظیم کنید که رفتار مثبت تقویت و رفتار منفی تضعیف شود. این شامل جایگزین کردن پیامدهایی است که رفتارهای مثبت را تشویق میکند. برای مثال، اگر کودک رفتار مناسبی نشان داد، او را تشویق کنید (با استفاده از تحسین، پاداشهای کوچک یا توجه مثبت). اما اگر رفتار نامناسبی نشان داد، پیامدی داشته باشد که باعث کاهش تمایل به تکرار آن شود (مانند نادیده گرفتن رفتار. همچنین به یاد داشته باشید که تنبیه به هیچ عنوان روش درست و موثری نیست!)
در مقاله بعدی با جزییات بیشتری نحوه مدیریت مشکلات رفتاری با روش ABC را آموزش خواهیم داد. در مرکز تهران اتیسم خدمات مشاوره رفتاری بر پایه ABC نیز ارائه میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر با تهران اتیسم در تماس باشید.
کتاب “وقتی میگویم اتیسم دارم منظورم چیست” اثر آنی کوتُویچ، روایتی صمیمی و شخصی از تجربه زندگی با اوتیسم است. این کتاب، نگاهی به زندگی فردی دارای اتیسم از دیدگاه خود نویسنده ارائه میدهد و به تفصیل در مورد چالشها، سوءتفاهمها و کلیشههای مرتبط با اوتیسم صحبت میکند.
کوتُویچ با بهرهگیری از تجربههای خود، تلاش میکند تا مفهوم اتیسم را از حالت پازلگونه و مبهمی که جامعه اغلب به آن نسبت میدهد، خارج کند و دیدگاهی روشنتر و واقعیتر ارائه دهد. او در این کتاب به بررسی موضوعات مختلفی از جمله هویت، تعاملات اجتماعی، حسیبودن و تفاوتهای فکری میپردازد و میکوشد صدای افراد دارای اتیسم را به گوش دیگران برساند. این کتاب دعوتی به همدلی و فهم عمیقتر از افراد در طیف اوتیسم است و برای هر کسی که میخواهد از زاویهای متفاوت به این موضوع نگاه کند، منبعی ارزشمند و آگاهیبخش است.
در ادامه با مرکز تهران اتیسم همراه باشید تا بخشهایی از ترجمه این کتاب را بخوانیم.
در کودکی میتوانستم بگویم که اکثر مردم زندگی را متفاوت از من تجربه میکنند. با این حال، این موضوع را نیز در نظر داشتم که ممکن است عدهای وجود داشته باشند که تجربیاتشان به من نزدیکتر باشد – یا دقیقا شبیه، اگر در موقعیتهای یکسانی قرار بگیریم! من یک کلمه برای چنین افرادی داشتم – یک “من”. آنها را می دیدم و با خودم فکر می کردم که آیا او یک من است یا خیر.
در نهایت فهمیدم که این فقط تخیل من نیست. من واقعاً دنیا را متفاوت میبینم و سعی می کردم دیگرانی را که با من مشترک هستند – یعنی ذهنهایی که در طیف اتیسم هستند – پیدا کنم. من حتی آن را به درستی برچسب زدم، زیرا “اوتیسم” از کلمه یونانی “خود” آمده است. وقتی فهمیدم عمیقا کجا را باید نگاه کنم، متوجه شدم که دنیا پر از آدم هایی مثل من است.
چقدر اتیسم دارم؟!
با این حال، همانطور که به تحقیق درباره اوتیسم ادامه دادم، متوجه شدم که با بسیاری از ویژگیهای کلیشهای آن همخوانی ندارم. شروع کردم به فکر کردن که ممکن است “نیمه اتیستیک” باشم!؟، زیرا:
از تماس چشمی پرهیز نمی کردم و به صورت ها نگاه می کردم.
علایق محدودی که به آن «علائق ویژه» نیز میگویند، نداشتم.
من به روشهای غیرمعمولی حرکت نمیکردم، که به آن «تحریک» نیز میگویند.
وقتی شروع به خواندن در مورد زنان و دختران دارای اتیسم کردم، همه چیز تغییر کرد. بسیاری از تجربیات آنها منعکس کننده تجربیات من بود – به خصوص در بیان، علایق و حرکات آنها.
بله، میتوانم تماس چشمی برقرار کنم و میتوانم چهره و صدایم را طوری تنظیم کنم که احساساتی را که احساس میکنم منعکس کند. اما همه اینها تمرکز و انرژی زیادی میخواهد و با این حال گاهی اوقات اشتباه میکنم – برای مثال به قدری تماس چشمی برقرار می کنم که مخاطب من اذیت شود.
“ماسک کردن” کلمهای است که من استفاده می کنم تا شبیه دیگران شوم و این موضوع بسیار برایم خسته کننده است. فشار اجتماع برای ماسک کردن رفتارهای غیر معمولم که به صورت توصیه مستقیم یا تحقیر غیرمستقیم صورت می گیرد خیلی انرژی از من میگیرد و این فشار اغلب دختران را مورد هدف قرار میدهد.
ماسکینگ (Masking) در افراد مبتلا به اتیسم به فرآیندی گفته میشود که طی آن فرد تلاش میکند علائم و رفتارهای مرتبط با اتیسم خود را پنهان یا سرکوب کند تا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی اطرافیان تطابق یابد. این رفتارها ممکن است شامل سرکوب حرکات تکراری (مانند تکان دادن دستها)، تغییرات در شیوههای ارتباطی (مانند اجتناب از تماس چشمی یا تقلید زبان بدن دیگران)، یا حتی تغییر در نحوه بیان احساسات باشد. ماسکینگ معمولاً به دلیل فشارهای اجتماعی برای “عادی” بودن یا پذیرفته شدن توسط دیگران شکل میگیرد. گرچه این رفتار ممکن است به ظاهر به سازگاری فرد کمک کند، اما معمولاً با عواقب منفی مانند خستگی روانی، اضطراب، افسردگی و از دست دادن هویت واقعی همراه است، زیرا فرد بهطور مداوم در حال تلاش برای پنهان کردن یا تغییر خود است. این مسئله میتواند در درازمدت سلامت روانی فرد را به خطر بیندازد.
در نگاه اول، به نظر میرسد که علایق من طیف وسیعی از موضوعات را در بر میگیرد – هنر، ادبیات، روانشناسی و موسیقی اما پس از خواندن حکایات کافی از زنان دارای اتیسم، متوجه شدم که هر چیزی که به نظرم عمیقاً هیجان انگیز است در یکی از دو دسته خاص قرار میگیرد. تشخیص چیزی به عنوان یک علاقه خاص – اشتیاق به قدری قوی که به عنوان یک علامت اتیسم به حساب می آید – ممکن است سخت باشد.
اگر بعد از تمرین ماسک زدن و قبل از اینکه درباره اتیسم یاد بگیرم، مرا ملاقات کردید، ممکن است بگویید که به روشهای نسبتاً معمولی حرکت کردم. اما این بدان معنا نیست که به طور طبیعی به وجود آمده است. وقتی در مورد حرکات تکراری که افراد دارای اتیسم برای آرام کردن اضطراب استفاده میکنند، یاد گرفتم، متوجه شدم که اغلب چنین حرکاتی را سرکوب میکردم تا عجیب به نظر نرسم. اگر وارد جایی میشدم که از نظر اجتماعی احساس میکردم قابل قبول است، مثلاً اگر موسیقی پخش میشد، بیشتر از هر کسی در حال حرکت بودم. من همچنین یاد گرفتم که حرکات کوچک، مانند بی قراری با خودکار، به عنوان تحریک به حساب میآیند، زیرا تحریک حسی را فراهم می کنند.
کم کم متوجه شدم که باید کاملا دارای اتیسم باشم و اتیسم پازل گمشده من است. چه کشف مهمی! تقریباً هر مشکلی را که در زندگی داشتم و همچنین بسیاری از خصوصیات و استعدادهای من را توضیح میداد و همچنین دری را به روی دنیای کاملاً جدیدی از اطلاعات باز کرد و زندگی من را بسیار آسان کرد. دریافتم که در چالش هایی که با آن روبرو هستم تنها نیستم و سایر مبتلایان به اتیسم راه حل هایی برای بسیاری از همین چالش ها پیدا کردهاند. دیدم که با درک محدودیتهایم، میتوانم استراتژیهایی برای کار در درون آنها پیدا کنم – و با درک تواناییهای منحصربهفرد خود، مانند دقت و حساسیت، میتوانم از آنها نهایت استفاده را ببرم.
چگونه تقریباً سی سال طول کشید که به این احتمال فکر کنم که دلیلی عصبی برای اختلافات من وجود دارد؟ سرنخ ها همه وجود داشت، اما من به دلایل مختلف آنها را رد می کردم. مطمئنا، من با خیلی چیزها مشکل داشتم – اما همه اینطور هستند.
فکر میکردم ارتباط سخت است، زیرا من متفاوت و آزاردهنده هستم. زیرا من تلاش فوق العاده ای برای پردازش و تجزیه و تحلیل کلمات انجام دادم، در عین حال معانی پنهان در حرکات و لحن را از دست میدادم. شاید اگر سوالات بیشتری میپرسیدم میتوانستم انتظارات اجتماعی را بهتر درک کنم. شاید دیگران بهتر میتوانستند مرا درک کنند، از جمله اینکه چرا من انتظارات آنها را برآورده نکردم، اگر تفاوتهایم را تشخیص داده و توضیح میدادم.
متوجه شدم که اغلب احساس عدم تعادل و نیاز به در آغوش گرفتن میکردم، اما ارتباطی با بیش از حد حسی برقرار نکردم. اگر فکر نمیکردم حساسیتم غیرمنطقی است، میتوانستم کارهای بیشتری برای محافظت از خودم انجام دهم. من همچنین میتوانستم از تحریک بهصورت حساب شده تری استفاده کنم، اگر کاربرد آن را برای آرامسازی خود تشخیص داده بودم.
علاوه بر همه اینها، من متوجه نشدم که چگونه توجه من به جزئیات، چه حسی و چه زبانی، میتواند دیدن تصویر بزرگ را دشوارتر کند. این توانایی من در برنامه ریزی و تصمیم گیری را تضعیف میکند و زمانی که سعی میکنم با اراده جبران کنم با شکست بدی مواجه میشوم. میتوانستم روشهایی را یاد بگیرم که در مسیر عادتهای روزانه خود قرار بدهم و همچنین مسئولیتهای دیگری که مناسب من است را بهتر انجام دهم، اگر اینقدر طول نمیکشید که پازل گمشدهام را کشف کنم…
اتیسم به عنوان یکی از پیچیدهترین اختلالات عصبی-رشدی، تاثیرات عمیقی بر تواناییهای اجتماعی و ارتباطی افراد میگذارد. یکی از جنبههای مهم این اختلال، مشکلات مرتبط با درک چهره و تعاملات اجتماعی است. مطالعهای که به تازگی انجام شده، به بررسی نحوه رشد این تواناییها در کودکان دارای اتیسم از ۳ ماهگی تا ۷ سالگی پرداخته است. با تهران اتیسم همراه باشید تا ببینیم آیا تشخیص اتیسم قبل از ۲ سالگی ممکن است!؟
هدف مطالعه
این پژوهش طولانیمدت به بررسی چگونگی رشد تواناییهای درک چهره و شناخت اجتماعی در کودکان مبتلا به اوتیسم در طول ۷ سال اول زندگی پرداخته است. این دوره زمانی به دلیل رشد سریع مغز و شکلگیری مهارتهای اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
روش مطالعه در این پژوهش به شرح زیر است:
گروهی از نوزادان از ۳ ماهگی تا ۷ سالگی به صورت دورهای مورد ارزیابی قرار گرفتند. محققان با استفاده از ابزارهای مختلف، از جمله تستهای رفتاری و تکنیکهای ردیابی چشمی، توانایی درک چهره و شناخت اجتماعی کودکان را ارزیابی کردند. همچنین، مقایسههایی بین کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان بدون این اختلال صورت گرفت تا تفاوتهای کلیدی شناسایی شوند.
نتایج پژوهش: آیا میتوان تشخیص اتیسم را زودتر انجام داد؟
نتایج این پژوهش طولانیمدت که به روشن کردن چگونگی رشد تواناییهای شناخت اجتماعی و درک چهره در کودکان دارای اوتیسم پرداخته است بطور خلاصه به شرح زیر است:
کاهش توجه به چهرهها از سنین پایین: کودکان مبتلا به اوتیسم از همان دوران نوزادی، به ویژه در ۳ ماهگی، تمایل کمتری به توجه به چهرههای انسانی نشان میدهند. این کاهش توجه در طول رشد کودک ادامه دارد و میتواند به طور مستقیم بر توانایی آنها در تعاملات اجتماعی تاثیر بگذارد. این کودکان کمتر به بخشهایی از صورت مانند چشمها توجه میکنند که برای تفسیر احساسات و حالات چهره بسیار مهم است.
ضعف در شناسایی و تفسیر احساسات: کودکان دارای اتیسم نه تنها کمتر به چهرهها توجه میکنند، بلکه در شناسایی و تفسیر احساسات از طریق حالات چهره نیز دچار مشکل هستند. برای مثال، ممکن است نتوانند به درستی احساسات مختلفی مانند خوشحالی، ناراحتی یا ترس را از روی چهره افراد تشخیص دهند. این مشکلات باعث میشود که این کودکان در ایجاد روابط اجتماعی موثر با دیگران با چالشهای بیشتری مواجه شوند.
عدم پیشرفت قابل توجه در گذر زمان: برخلاف کودکان غیر دارای اوتیسم که تواناییهای شناخت اجتماعی و درک چهره آنها به مرور زمان بهبود مییابد، کودکان دارای اتیسم پیشرفت قابل توجهی در این مهارتها از خود نشان نمیدهند. این موضوع نشان میدهد که نیاز به مداخلات زودهنگام و موثر برای کمک به این کودکان جهت بهبود تواناییهای اجتماعیشان وجود دارد.
تفاوتهای فردی در کودکان دارای اتیسم: نتایج همچنین نشان میدهد که همه کودکان دارای اتیسم به یک شکل این مشکلات را تجربه نمیکنند. برخی از آنها ممکن است تواناییهای نسبتا بهتری در زمینههای خاصی از درک چهره داشته باشند. این تنوع در علائم و تواناییها تاکید میکند که اوتیسم یک طیف است و هر کودک ممکن است نیازهای خاص خود را داشته باشد.
ارتباط با سایر مشکلات شناختی و اجتماعی: کاهش تواناییهای درک چهره و شناخت اجتماعی در کودکان دارای اتیسم به نظر میرسد که با سایر مشکلات اجتماعی و ارتباطی مرتبط باشد. این مشکلات ممکن است تاثیرات بلندمدتی بر رشد اجتماعی، تواناییهای زبانی و حتی تحصیلی این کودکان داشته باشد.
اهمیت این نتایج برای مداخلات درمانی چیست؟
یافتههای این مطالعه نشان میدهند که مداخلات زودهنگام برای بهبود تواناییهای درک چهره و تعاملات اجتماعی در کودکان دارای اتیسم حیاتی است. با شناسایی این مشکلات در سنین پایین، والدین و متخصصان میتوانند از روشهای آموزشی و درمانی خاصی مانند تمرینات توجه به چهره، بهبود توانایی شناسایی احساسات و استفاده از بازیها و تمرینات اجتماعی بهره بگیرند.
این نتایج همچنین تاکید میکنند که مداخلات باید فردیسازی شوند، زیرا هر کودک دارای اتیسم ممکن است نیازهای منحصربهفردی داشته باشد.
هرچند هنوز نمیتوان اتیسم را قبل از دو سالگی با قطعیت تشخیص داد اما نتایج این مطالعه و مطالعات دیگر نشان میدهد که با بررسی برخی از نشانهها میتوان به وجود اتیسم مشکوک شد و آموزش را از سنین کمتر آغاز نمود.
اگر برخی از نشانهها در کودک شما را نگران کرده پیشنهاد میکنیم از خدمات غربالگری اتیسم مرکز تهران اتیسم استفاده کنید. این خدمات رایگان و بصورت هوشمند و آنلاین انجام میشود.
اختلال طیف اتیسم (ASD) مهارتهای حرکتی را به طرق مختلف تحت تاثیر قرار میدهد. احتمالا به همین دلیل است که بیشتر افراد دارای اتیسم در انجام فعالیت بدنی کوتاهی میکنند. در این مقاله در مورد محدودیتهای حرکتی کودکان اتیسم و همچنین فعالیتهای حرکتی مفید برای کودک اتیسم که میتوانید با کودک خود در خانه یا بیرون از خانه انجام دهید صحبت خواهیم کرد. با تهران اتیسم همراه باشید.
برخی از افراد دارای اتیسم ممکن است مشکلاتی در برنامه ریزی و هماهنگی حرکتی داشته باشند و در انجام حرکات دقیق و وظایفی که نیاز به هماهنگی بین اعضای مختلف بدن دارد دارای محدودیت باشند. برخی از علائم این مسئله عبارتند از:
مهارتهای حرکتی ظریف (مثل نخ و مهره کردن، بستن دکمه و…)
مهارتهای حرکتی درشت (لی لی پریدن، جفت پا پریدن و…)
کاهش کنترل حرکت
مسائل تعادلی (عدم ایستادن روی یک پا، بالا پائین رفتن از پله و…)
وضعیتهای غیر معمول بدنی
کم تحرکی و افزایش رفتارهای تکراری
بنابراین در درجه اول لازم است که محدودیتها و چالشهای کودک خود را بشناسید. در این مورد میتوانید از متخصصان کاردرمانگر یا ارزیابان مراکز اتیسم کمک بگیرید.
اعضای خانواده به ویژه والدین و خواهر و برادر نقش مهمی در تاثیرگذاری برکیفیت و میزان فعالیتهای بدنی آنها دارند. در یک مطالعه پژوهشگری به نام یومی لو و همکارانش رفتارهای حرکتی (سطوح فعالیتهای بدنی، شایستگی حرکتی درک شده توسط والدین و پویاییهای خانواده) کودکان دارای اتیسم را در طول همهگیری کرونا بررسی کردهاند. همه میدانیم که در این دوران بیشتر رویکردهای خدماتی و تفریحی خارج از خانه تعطیل بود و کودکان دارای اتیسم با والدین و خواهر و برادرهای خود در خانه میماندند.
در این پژوهش ۵۱ نفر شرکت کردند. رفتارهای حرکتی با پرسشنامهها و نظرسنجیها اندازه گیری شد و سطوح فعالیت بدنی نیز به طور عینی با استفاده از ActiGraph GT3X اندازه گیری گردید.
کودکان مبتلا به اتیسم در انواع فعالیتهای کم تحرک بیشتر از فعالیت های ورزشی شرکت میکردند و در نتیجه والدین بیان میکردند که کودکشان سطح پایینی از شایستگی حرکتی دارد. در مقابل، والدین و خواهر و برادرانی که فعالانه با کودک در ارتباط بودند، تعاملات بیشتری با کودک داشتند و در نتیجه در کودک دارای اتیسم، خودکارآمدی بالاتری مشاهده شد و کودک نیز فعالتر بود.
یافتههای این گزارش بار دیگر بر اهمیت رفتارهای حرکتی و مشارکت با کودکان دارای اتیسم تاکید میکند. والدین، خواهران و برادران کودک خوب است که فعالانه در حمایت از فعالیت کودکان دارای اتیسم مشارکت داشته باشند.
برخی از فعالیتهای حرکتی که در خانه یا بیرون از خانه میتوانید با کودک دارای اتیسم خود انجام دهید به شرح زیر است:
شنا یا آب بازی
آلیسا آلیسا بازی کردن
دست در دست هم پریدن
فرغونی رفتن
هنرهای رزمی
پرتاب توپ
پریدن
خزیدن
پیاده روی یا دویدن
صخره نوردی
رقص
گزینه آخر یعنی رقص یک راه عالی برای تسهیل حرکت، پمپاژ قلب، ایجاد قدرت عضلانی و تقویت مهارتهای هماهنگی و تعادل است و میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود بنابراین برای کودک جذاب است و تکراری نمیشود.
در مرکز تهران اتیسم مجموعه گستردهای از کلاسها و دورههای آموزشی، توانبخشی و تفریحی با تمرکز بر آموزش فعالیتهای حرکتی به کودکان دارای اتیسم برگزار میشود. برای آشنایی بیشتر با این دورهها این صفحه را مشاهده کنید.