تجربه خانوادهها از خدمات مرکز تهران اتیسم
شنیدن تجربیات مادران و پدرانی که مراحل شناخت مشکلات فرزند خود، تشخیص اتیسم و پیمودن مسیر درمان، ارتقاء و توانبخشی را گذراندهاند آن هم از زبان خودشان، راهگشا و قوت قلب خانوادههایی است که در ابتدای این مسیر هستند.
در ادامه میتوانید تجربیات و داستان خانوادههایی که این مسیر را با تهران اتیسم گذراندهاند بخوانید و بشنوید. مطالب ارسال همگی از سوی پدران و مادران مرکز تهران اتیسم و با تمایل خودشان ارسال شده است. تهران اتیسم به منظور حفظ حریم شخصی خانوادهها و کودکان اسامی کودکان و برخی نامها را تغییر داده است.

اخبار مرکز اتیسم, تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم, خبرها و تازهها, مطلب ویژه
جوانههای امید بعد از فوت کردن شمع ناامیدی
با سلام پسرم شمع ۳ سالگیشو رو امسال فوت کرد و با توجه به محدودیت¬های کرونا صرفا خانواده درجه یکمون در تولدش حضور داشتند؛ ولی اون ذوق و شوق در پسرم نمی دیدم. توجهش همچنان کم بود ولی ما گفتیم بچه هستش درست میشه ولی بعد از تولدش نگرانی ما جدی تر شد. پسرم اصلا توجه نداشت، بسیار کم نگاه می کرد یا تقریبا نگاه چشمی نداشت، به محیط بسیار …
تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم
تجربه مادر نیما از مرکز تهران اتیسم
نام کودک به منظور حفظ حریم شخصی کودک و خانواده حذف شده است. نام استفاده شده در عنوان فرضی است.
تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم
تجربه مادر سامان
به منظور حفظ حریم شخصی کودک و خانواده، نام کودک حذف شده و از نام مستعار استفاده شده است.
اخبار مرکز اتیسم, تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم, خبرها و تازهها, مطلب ویژه
اتیسم شادی را به خانه ما آورد
سلام من در سال ۹۲ ازدواج کرده و حاصل این ازدواج ۲ فرزند پسر بود که اولی بدون هیچ گونه مشکلی رشد طبیعی خود را داشت اما دومی که تفاوت سنی یکسال با برادر خود دارد متاسفانه یکسری مواردش مثل برادرش نبود و از رشد طبیعی برادرش برخوردار نبود یکسری کارهایی مثل عدم توجه به اسمش، عدم ارتباط با افراد را داشت و با کسی ارتباط برقرار نمی کرد. ارتباط …
اخبار مرکز اتیسم, تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم, خبرها و تازهها, مطلب ویژه
من تنها نبودم؛ در ستایش همدلی مادران اتیسم
در آستانه تولد ۴ سالگی دخترم بعد از یک تب کوتاه مدت دخترم دچار به هم ریختگی شدیدی شد خوب من تا الان روزهای سختی را در مسیر درمانش داشتم کلا بچهای بود که خیلی قرار نداشت و مشکلات به نسبت زیادی داشت اما خوب این بار خیلی فرق میکرد و دیگر از حد توان من فراتر بود و حتی یک لحظه آرام نداشت. از لحظه ای که چشمانش را …
تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم
هیچ گاه فکر نمیکردم روزی فرزندم مرا در آغوش بگیرد
به منظور حفظ حریم شخصی کودک و خانواده، نام کودک حذف شده است.
تجربه خانواده ها از مرکز تهران اتیسم, دستهبندی نشده, مطلب ویژه