زندگی با اختلال طیف اوتیسم: داستان آنیتا، فردی که در ۵۰ سالگی تشخیص اتیسم گرفت

آنیتا لسکو یک پرستار بیهوشی و یک قهرمان برای افراد دارای اتیسم است. آنیتا خود بزرگسالی است که مبتلا به اختلال اتیسم است و تا ۵۰ سالگی تشخیص داده نشد.

یک تشخیص دیرهنگام

تا حالا به چیزی مشکوک نبودم! من ۵۰ سال اول زندگی ام را گذراندم و نمی‌دانستم که چرا اینقدر متفاوت هستم، هرگز مثل بقیه نبودم، نمی‌توانستم دوست پیدا کنم، در هر تعامل اجتماعی مشکل داشتم و مسائل حسی “غیر معمول” داشتم که هیچ کس دیگری به نظر نمی‌رسید. .

وقتی ۵۰ ساله بودم، پسر یکی از همکارانم اختلال آسپرگر تشخیص داده شد. من هرگز در مورد اختلال آسپرگر نشنیده بودم، از او پرسیدم که آسپرگر چیه؟ او چند کاغذ در مورد آن به من داد. در بالا لیستی از ۱۲ علامت را نشان می‌دهد و میگه که اگر ۱۰ مورد از ۱۲ را داری، پس به اختلال آسپرگر مبتلا هستی. من ۱۲ از ۱۲ داشتم. دقیقاً همان لحظه ای بود که تمام قطعات پازل زندگی من در جای خود قرار گرفت. همان شب هنگام بازگشت از محل کار به خانه در کتابفروشی توقف کردم و هر کتابی که درباره اختلال آسپرگر بود را خریدم. تمام شب را بیدار ماندم و مطالعه کردم و تا صبح هیچ شکی نداشتم که مبتلا به اختلال آسپرگر هستم. چند هفته بعد، تشخیص رسمی خود را از یک متخصص دریافت کردم و این بزرگترین هدیه‌ای بود که تا به حال دریافت کردم، بالاخره جواب راز زندگیمو پیداکردم!

تاثیر اتیسم بر زندگی روزمره

یک چالش خاص مقابله با تغییر است. ما عاشق روتین هستیم! هر گونه انحراف از روال عادی غیر قابل تحمله. از زمان آشنایی و ازدواج با شوهرم ابراهیم (دارای اتیسم) هر دو به طور قابل توجهی بر مقابله خود با تغییر غلبه کرده ایم. من خیلی بهتر می تونم با تغییرات کوچک و حتی تغییرات خیلی بزرگتر از قبل کنار بیام!

مزایای منحصر به فرد زندگی با اتیسم

موهبت اختلال آسپرگر به من این توانایی را می‌دهد که آنچه را که «تمرکز لیزری» می‌نامم داشته باشم. این توانایی متمرکز ماندن بر روی یک پروژه برای دوره های زمانی طولانی با تمرکز کامل است. به عنوان مثال، یک بار در اورژانس به دلیل شکستگی مچ دست، متخصص بیهوشی که برای دادن آرامبخش به من آمده بود، در حالی که منتظر بودیم با من صحبت کرد. او از من پرسید که در کالج چه می‌خوانم، که من پاسخ دادم «پرستاری» او به من گفت بهتره که یک متخصص بیهوشی دارای مدرک معتبر شوم. “تمرکز لیزری” شروع شد، یک سال بعد پس از دریافت لیسانس علوم در پرستاری، در دانشگاه کلمبیا در مقطع کارشناسی ارشد آن دانشگاه برای بیهوشی پذیرفته شدم. من فارغ التحصیل شدم، امتحان تخصص در این زمینه را قبول شدم و از آن زمان تا کنون تمام وقت در این زمینه کار میکنم.

 

افراد دارای اتیسم همچنین به دلیل داشتن “علائق خاص” مشهور هستند. من چندین علاقه خاص داشتم که بعضا مرا به درجات بسیار بالایی رسانده است. جذاب ترین آنها پرواز با جت جنگنده F-15 است. من برای اولین بار در سال ۱۹۹۵ فیلمی جنگی را دیدم و در پایان فیلم تصمیم گرفتم با هواپیمای جنگنده پرواز کنم. ۷ سال آموزش را گذراندم تا بتوانم‌ عکاس خبری بین المللی هوانوردی نظامی. شوم. در ۲ دسامبر ۲۰۰۶، رویای من محقق شد. یک پرواز با F-15 را تجربه کردم! این هیجان انگیزترین لحظه زندگی من بود!

 

ترجمه: رسول رحمتی برای مرکز تهران اتیسم