داستان اوتیسم: از سایه‌ها تا روشنایی

تاریخچه اوتیسم را در وبسایت مرکز تهران اتیسم مطالعه کنید

در روزگاران قدیم، زمانی که دانش روانشناسی و پزشکی هنوز به بلوغ امروزی نرسیده بود، کودکانی بودند که رفتارشان برای دیگران عجیب و غریب به نظر می‌رسید. این کودکان با دنیای اطراف خود به شکلی متفاوت ارتباط برقرار می‌کردند. بعضی از آن‌ها ساکت و درون‌گرا بودند، برخی دیگر حرکات تکراری انجام می‌دادند یا به چیزهای خاصی علاقه شدیدی نشان می‌دادند. در آن زمان، کسی دقیقا نمی‌دانست این رفتارها از کجا می‌آیند. برخی فکر می‌کردند این کودکان تحت تاثیر ارواح شیطانی هستند، برخی دیگر آن‌ها را “عقب‌مانده ذهنی” می‌نامیدند و بعضی حتی والدین را مقصر می‌دانستند.

با تهران اتیسم همراه باشید تا ببینیم اوتیسم (اتیسم) چگونه از یک مفهوم ناشناخته به یک اختلال شناخته‌شده تبدیل شد و چگونه درک ما از آن در طول زمان تکامل یافت.

 

ظهور یک نام: “اوتیسم”

در سال ۱۹۱۱، یک روانپزشک سوئیسی به نام یوجین بلولر (Eugen Bleuler) برای توصیف بیماران اسکیزوفرنی که از دنیای بیرون فاصله گرفته بودند، واژه “اتیسم” (autism) را به کار برد. این کلمه از واژه یونانی “autos” به معنای “خود” گرفته شده بود. اما اتیسم هنوز به عنوان یک اختلال مجزا شناخته نشده بود.

لئو کانر و اولین توصیف علمی اوتیسم

سال ۱۹۴۳ بود که داستان اتیسم وارد فصل جدیدی شد. لئو کانر (Leo Kanner)، یک روانپزشک اتریشی-آمریکایی، متوجه ویژگی‌ها و نشانه‌ها در برخی از کودکان شد که رفتارهای مشابهی داشتند: آن‌ها در برقراری ارتباط با دیگران مشکل داشتند، به تغییرات حساس بودند و حرکات تکراری انجام می‌دادند. کانر این شرایط را “اوتیسم دوران کودکی” نامید و آن را از اسکیزوفرنی متمایز کرد. او اولین کسی بود که اتیسم را به عنوان یک اختلال مستقل معرفی کرد.

لئو کار در سال 1943 برای اولین بار اتیسم را توصیف کرد و آن را با همین نام معرفی کرد.
لئو کار در سال ۱۹۴۳ برای اولین بار اتیسم را توصیف کرد و آن را با همین نام معرفی کرد.

توصیف نوعی از اتیسم خفیف به نام “آسپرگر”

در همان سال‌ها، یک پزشک اتریشی به نام هانس آسپرگر (Hans Asperger) نیز گروهی از کودکان را مشاهده کرد که در تعاملات اجتماعی مشکل داشتند اما از نظر زبانی و شناختی باهوش بودند. او این شرایط را “روان‌پریشی اتیستیک” نامید.

 بعدها لرنا وینگ (Lorna Wing)، روانپزشک بریتانیایی در مقاله‌ای درباره یک گروه از کودکان با ویژگی‌هایی شبیه به آنچه هانس آسپرگر توصیف کرده بود و به احترام او، از اصطلاح سندورم آسپرگر استفاده کرد و با گذشت زمان، این نام در جامعه علمی رایج شد.

هانس آسپرگر پزشکی بود که برای اولین بار انتهای طیف اتیسم را توصیف و به نام خود نام گذاری کرد.
هانس آسپرگر پزشکی بود که برای اولین بار نوعی از اتیسم خفیف که بعدها به سندرم آسپرگر شناخته شد توصیف کرد.

داستان فرضیه اشتباه مادران یخچالی!

در دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰، برخی روانشناسان فکر می‌کردند اتیسم نتیجه رفتار سرد و بی‌عاطفه والدین، به ویژه مادران، است. آن‌ها این نظریه را “مادران یخچالی” نامیدند. این نظریه به دلیل محبوبیت روانکاوی در آن زمان، به اشتباه مورد قبول بسیاری از متخصصان قرار گرفت و اصطلاح “مادران یخچالی” به نمادی از علت احتمالی اوتیسم تبدیل شد.

با گذشت زمان و انجام تحقیقات علمی گسترده، مشخص شد که اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی با ریشه‌های ژنتیکی و بیولوژیکی است و هیچ ارتباطی با سبک فرزندپروری ندارد.

نظریه نادرست مادران یخچالی نه‌تنها باعث سردرگمی در حوزه علم شد، بلکه در آن زمان مادران را تحت فشار شدید اجتماعی و روانی قرار داد؛ بسیاری از آن‌ها احساس گناه و سرزنش را تجربه کردند و حتی در مواردی از کودکان خود جدا شدند تا تحت درمان‌های جایگزین قرار بگیرند.

در سالهای بعد با پیشرفت دانش در مورد اوتیسم، این دیدگاه کاملا رد شد و جای خود را به نظریه‌های مبتنی بر عوامل ژنتیکی و عصبی داد، اما اثرات مخرب آن برای سال‌ها بر زندگی مادران و خانواده‌های درگیر باقی ماند.

ادامه پیشرفت‌ها در دهه‌های اخیر

تقریبا از ۱۹۸۰ دانشمندان شروع به بررسی نقش ژنتیک و مغز در اتیسم کردند. در همین دوران، اتیسم به طور رسمی در کتاب‌های مرجع تشخیصی پزشکی مانند DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) گنجانده شد. سندرم آسپرگر نیز در سال ۱۹۹۴ به عنوان یکی از انواع اتیسم به این کتاب اضافه شد.

در سال ۲۰۱۳، نسخه شماره ۵ راهنمای DSM یعنی DSM-5 منتشر شد. در این راهنما با نظر جمعی متخصصان و دانشمندان تغییراتی اساسی پیرامون نام‌گذاری و توصیف اختلال اتیسم انجام شد.

در این نسخه تغییرات مهمی در طبقه‌بندی اتیسم ایجاد شد. برخلاف نسخه پیشین DSM یعنی DSM-4 که اتیسم را به چند زیرگروه مانند اتیسم کلاسیک، سندرم آسپرگر، اختلال فروپاشی کودکی و اختلال نافذ رشد (NOS) تقسیم می‌کرد، در DSM-5 این دسته‌بندی حذف شد و همه این شرایط تحت یک تشخیص واحد به نام “اختلال طیف اتیسم” (Autism Spectrum DisorderASD) قرار گرفت.

 

همچنین در نسخه جدید برای مشخص کردن میزان نیاز به حمایت افراد دارای اتیسم، این اختلال در سه سطح دسته‌بندی شده است:

  • سطح ۱: نیاز به حمایت کم
  • سطح ۲: نیاز به حمایت متوسط
  • سطح ۳: نیاز به حمایت زیاد
در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) انواع اتیسم حذف شد و اتیسم بصورت یک طیف از علایم و نشانه‌ها توصیف شد. همچنین برای توصیف میزان حمایت افراد دارای اتیسم سه سطح حمایتی در نظر گرفته شد.
در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) انواع اتیسم حذف شد و اتیسم بصورت یک طیف از علایم و نشانه‌ها توصیف شد. همچنین برای توصیف میزان حمایت افراد دارای اتیسم سه سطح حمایتی در نظر گرفته شد.

امروزه، دانشمندان سراسر دنیا در حال مطالعه اتیسم هستند تا بفهمند چه عواملی باعث آن می‌شود و چگونه می‌توان به افراد دارای اتیسم در سطوح مختلف کمک کرد. داستان اتیسم هنوز ادامه دارد، اما حالا دیگر این کودکان و بزرگسالان در سایه نیستند. آن‌ها در مرکز توجه قرار گرفته‌اند و نه تنها جامعه می‌کوشد تا دنیایی فراگیرتر و دوست‌داشتنی‌تر برای آنان مهیا کند بلکه بسیاری از افراد دارای اتیسم نیز در حال مشارکت در امور مختلف جامعه و ساخت جهانی بهتر هستند.

اگر تمایل دارید بیشتر در مورد اختلال طیف اتیسم بدانید. علایم و نشانه‌های آن را درک کنید و با روش‌های آموزشی-درمانی روز دنیا آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم که مقاله اتیسم چیست؟ راهنمای جامع از تشخیص تا درمان را مطالعه کنید.

 

نویسنده: رسول رحمتی

بازبینی، ویرایش و بخش‌های جدید: دکتر محمد کیانی