مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) یکی از نهادهای بهداشتی اصلی ایالات متحده آمریکا است که وظیفه نظارت، پیشگیری و کنترل بیماریها و شرایط سلامت عمومی را بر عهده دارد. یکی از مهمترین برنامههای این مرکز، شبکه نظارت بر اوتیسم و ناتوانیهای رشدی (ADDM) است که هر دو سال یک بار گزارشی جامع از شیوع و ویژگیهای اختلال طیف اتیسم در میان کودکان ارائه میدهد. این گزارشها بر اساس بررسی سوابق پزشکی و آموزشی کودکان ۴ و ۸ ساله در ایالتهای مختلف آمریکا تهیه میشود و به درک بهتر روندهای شیوع، تفاوتهای جنسیتی و نژادی و تغییرات در معیارهای تشخیص اوتیسم کمک میکند. آمارهای منتشرشده از سوی CDC نقش مهمی در سیاستگذاریهای بهداشتی و آموزشی ایفا میکند. با تهران اتیسم همراه باشید تا نگاهی به گزارش اخیر این مرکز در سال ۲۰۲۵ بیاندازیم.
۱ از هر ۳۱ کودک آمریکایی به اتیسم مبتلا است.
گزارش جدید CDC در سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که از هر ۳۱ کودک در ایالات متحده، یک نفر تا سن ۸ سالگی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم تشخیص داده میشود. این گزارش از سوی شبکه نظارت بر اوتیسم و ناتوانیهای رشدی CDC تهیه شده است، که برنامهای دوسالانه برای نظارت بر شیوع و ویژگیهای نحوه تشخیص اوتیسم در کودکان ۴ و ۸ ساله است.
در این گزارش جدید، شیوع اوتیسم در میان کودکان ۴ ساله ۱ در ۳۴ برآورد شده است. همچنین این گزارش میگوید که پسران سه برابر بیشتر از دختران با اوتیسم تشخیص داده میشوند.
این یافته که بر اساس تحلیل پروندههای پزشکی مربوط به سال ۲۰۲۲ بهدست آمده، افزایش چشمگیر شیوع اوتیسم طی دو دهه گذشته را نشان میدهد. گزارشهای قبلی CDC نشان میهد که همواره نرخ تشخیص اتیسم رو به افزایش بوده است.
گزارش سال ۲۰۲۰ (بر اساس دادههای سال ۲۰۱۶): شیوع اوتیسم ۱ در ۵۴ کودک.
گزارش سال ۲۰۲۱ (بر اساس دادههای دادههای سال ۲۰۱۸): شیوع اوتیسم ۱ در ۴۴ کودک.
گزارش سال ۲۰۲۳ (بر اساس دادههای دادههای سال ۲۰۲۰): شیوع اوتیسم ۱ در ۳۶ کودک.
گزارش سال ۲۰۲۵ (بر اساس دادههای دادههای سال ۲۰۲۲): شیوع اوتیسم ۱ در ۳۱ کودک.
زکری وارن، یکی از نویسندگان این گزارش جدید میگوید: «قابلتوجهترین نکته گزارش این است که بروز اوتیسم چقدر شایع شده است.»
وارن، که همچنین مدیر اجرایی مرکز کندی واندربیلت و موسسه درمان و پژوهش اوتیسم (TRIAD) در تنسی آمریکا است، افزایش موارد تشخیص را عمدتا به بهبود در شناسایی این اختلال رشدی نسبت میدهد.
او میگوید: «پزشکان اکنون بهتر از همیشه اوتیسم را شناسایی میکنند و آگاهی عمومی در بالاترین سطح خود قرار دارد. بدون شک، ما در این کار نظارتی به طرز شگفتانگیزی کارآمد شدهایم.»
با این حال روز سهشنبه، رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت آمریکا گفت: «هماکنون همهگیری اوتیسم به مقیاسی بیسابقه در تاریخ بشر رسیده است.»
اما عبارت «همهگیری اوتیسم» برای دکتر الکس کولوزون، که بیش از دو دهه با افراد دارای اتیسم کار کرده، خوشایند نیست.
کولوزون که روانپزشک کودک و نوجوان و مدیر بالینی مرکز اوتیسم سیور در بیمارستان مانت ساینای نیویورک است، با این دیدگاه موافق است که افزایش آمار احتمالا ناشی از افزایش آگاهی و تغییر در معیارهای تشخیص اختلال طیف اوتیسم است. او در تهیه این گزارش جدید مشارکت نداشته است.
او میگوید: «والدین نباید وحشتزده شوند. ما شاهد یک همهگیری واقعی اوتیسم نیستیم.»
چه عوامل دیگری میتواند در افزایش آمار اوتیسم نقش داشته باشد؟
پاسخها هم نامشخص و هم بسیار پیچیدهاند. علل احتمالی اوتیسم طی دههها مورد بررسی قرار گرفته و هنوز هم مورد بررسی است. در حال حاضر به نظر نمیرسد که یک علت مشخص و قطعی وجود داشته باشد. مهمترین نظریه موجود به ژنتیک مربوط میشود.
وارن میگوید: «ما دادههای بسیار قانعکنندهای داریم که نشان میدهند اوتیسم علتهای متعددی دارد، نه یک علت واحد. ممکن است صدها یا حتی هزاران عامل نورژنتیکی مختلف وجود داشته باشند که در بروز اوتیسم نقش دارند.»
ادعای این موضوع که واکسنها ممکن است عامل اتیسم باشند بهطور گستردهای در پژوهشهای علمی رد شده است، اما این دیدگاه در میان برخی از مردم وجود دارد و همین موضوع باعث کاهش نرخ تزریق واکسن در سراسر آمریکا شده است — حتی در شرایطی که اخیرا شیوع بیماری سرخک افزایش یافته و صدها نفر را بیمار کرده و جان دو کودک را در تگزاس گرفته است.
کولوزون میگوید: «چیزهای زیادی وجود دارند که ما هنوز درباره اوتیسم نمیدانیم، اما یک نکته کاملا روشن است: واکسنها باعث اوتیسم نمیشوند.» «این موضوع در قارههای مختلف بارها مورد مطالعه قرار گرفته و در جامعه علمی کاملا ثابت شده است.»
سخن پایانی
در نهایت، افزایش آمار تشخیص اختلال طیف اوتیسم در سالهای اخیر، سوالات و نگرانیهایی را در جامعه به وجود آورده است. با این حال، آنچه که باید بیشتر از همه مورد توجه قرار گیرد، پیشرفتهای چشمگیر در شناسایی و تشخیص زودهنگام این اختلال است. با توجه به اینکه اطلاعات دقیقتری در دسترس است و آگاهی عمومی افزایش یافته است، پزشکان و متخصصان میتوانند به راحتی و با دقت بیشتری به شناسایی اوتیسم بپردازند. در عین حال، این افزایش آمار نمیتواند به معنای “همهگیری” به شکل سنتی باشد، بلکه باید به آن به چشم یک تغییر مثبت در تواناییهای تشخیص و شناخت بیماری نگاه کرد.
در کنار نقش ژنتیک بهعنوان عامل اصلی، برخی پژوهشها عوامل محیطی مانند مواجهه با آفتکشها، فلزات سنگین (مانند جیوه و سرب) و برخی ترکیبات شیمیایی صنعتی را نیز در افزایش خطر اوتیسم دخیل میدانند. همچنین، برخی مطالعات از تاثیر تغذیه در دوران بارداری—مانند کمبود فولات، یا مصرف بیش از حد مواد غذایی دارای افزودنیهای شیمیایی—بر رشد عصبی جنین سخن گفتهاند. با این حال، این عوامل محیطی در مقایسه با شواهد قوی مربوط به نقش ژنتیک، هنوز در مراحل اولیه بررسی هستند و نیاز به تحقیقات گستردهتر دارند.
ادامه تحقیقات علمی، آگاهیرسانی عمومی و حمایت ساختاری از افراد دارای اتیسموخانوادههایشان، کلید حرکت به سوی جامعهای آگاهتر و حمایتگرتر خواهد بود.
رژیم غذایی بدون گلوتن و کازئین (GFCF) یکی از رویکردهای مورد توجه برخی خانوادهها و درمانگران در مدیریت علائم اختلال طیف اوتیسم است. گرچه این رژیم درمان اتیسم نیست، ولی برخی گزارشها حاکی از بهبودهایی در زمینههای رفتاری، ارتباطی و گوارشی در تعدادی از کودکان است. در این مقاله کوتاه تلاش کردهایم تا با زبانی ساده و بر پایه شواهد موجود، این رژیم، دلایل پیشنهاد آن، تجربه خانوادهها، چالشهای اجرایی و نکات مهم پیش از شروع را بررسی کنیم. اگرچه شواهد علمی همچنان در حال تکاملاند، آگاهی والدین و اجرای آگاهانه تحت نظارت متخصصان میتواند نقشی مثبت در فرآیند مراقبت از کودکان با اتیسم داشته باشد. باتهران اتیسم همراه باشید.
رژیم بدون گلوتن و کازئین دقیقا چیست؟
این رژیم شامل حذف دو نوع پروتئین از برنامه غذایی کودک میشود:
گلوتن: پروتئینی که در گندم، جو و چاودار وجود دارد. یعنی نان، پاستا، بیسکویت، کیک و هر چیزی که با آرد گندم تهیه شده باشد باید حذف شود.
کازئین: پروتئین اصلی موجود در شیر و فراوردههای لبنی. بنابراین محصولاتی مانند شیر، پنیر، ماست، خامه و بستنی باید از رژیم حذف شوند.
شاید در نگاه اول حذف این مواد بسیار سخت به نظر برسد، اما در این رژیم غذایی سعی میشود تا از جایگزینهای بدون گلوتن (مثل آرد برنج، آرد بادام، کینوآ و…) و شیرهای گیاهی (مثل شیر بادام، شیر نارگیل یا شیر سویا) استفاده شود.
چرا رژیم غذایی بدون گلوتن و کازئین گاهی از اوقات برای کودکان دارای اوتیسم پیشنهاد میشود؟
برخی پزشکان و خانوادهها بر این باورند که:
این پروتئینها (یعنی گلوتن و کازئین) ممکن است در دستگاه گوارش برخی از کودکان دارای اتیسم به خوبی تجزیه نشوند. در نتیجه، پپتیدهایی شبه-مخدر تولید میشود که میتواند از سد خونی-مغزی عبور کرده و مانند مواد مخدر طبیعی بر عملکرد مغز اثر بگذارد و در نتیجه بر شدت برخی از علایم اتیسم بیافزاید. بنابراین این با حذف این دو پروتئین از مواد غذایی در برخی از کودکان علایم اوتیسم کاهش پیدا میکند.
همچنین، برخی از کودکان دارای اوتیسم که دچار مشکلات گوارشی مزمن مانند نفخ، یبوست، اسهال و دلدرد هستند با حذف این مواد مشکلات گوارشی آنها کاهش پیدا میکند.
آیا رژیم فاقد گلوتن و کازئین برای کودکان اوتیسم واقعا جواب میدهد؟
تجربه خانوادهها متفاوت است و پژوهشهای علمی نیز هنوز به نتایج قطعی نرسیدهاند:
برخی کودکان پس از شروع این رژیم بهبودهایی در رفتار، خواب، تمرکز و ارتباط چشمی نشان میدهند.
در بعضی موارد، کاهش علائم گوارشی، مانند نفخ و یبوست مشهود است.
اما در تعدادی دیگر از کودکان نیز تغییری مشاهده نمیشود یا حتی ممکن است کودک دچار کمبود مواد مغذی یا مشکلات تغذیهای ثانویه شود.
تحقیقات علمی چه میگویند؟ مروری بر مطالعات علمی نشان میدهد که برخی پژوهشها تاثیر مثبت رژیم را گزارش کردهاند، اما اکثرا به محدودیتهایی مانند حجم نمونه کم یا نبود گروه کنترل اشاره دارند. بنابراین، نیاز به مطالعات جامعتری وجود دارد که تاثیر این رژیم را در زیرگروههای خاصتری از کودکان بررسی کند.
چالشهای اصلی رژیم غذایی بدون گلوتن و کازیین چیست؟
وسوسهانگیز بودن غذاهای ممنوعه: پیتزا، بستنی، شیرینیها و خوراکیهایی که سایر کودکان میخورند، ممکن است کودک را دچار احساس طرد یا ناکامی کند.
مهمانیها، مدرسه و تعاملات اجتماعی: در این محیطها نیاز به آموزش معلمان، مراقبین و آگاهی اطرافیان وجود دارد.
هزینههای بالا: غذاهای بدون گلوتن یا لبنیات فاقد کازئین معمولا گرانتر هستند و ممکن است برای برخی خانوادهها مقرونبهصرفه نباشد.
ریسک سوءتغذیه: اگر رژیم به درستی تنظیم نشود، ممکن است کودک دچار کمبودهایی مانند پروتئین، ویتامین B12، کلسیم یا ویتامین D شود.
نکات مهم پیش از اجرای رژیم غذایی بدون گلوتن و کازیین چیست؟
اگر تصمیم دارید این رژیم غذایی را برای کودک خود امتحان کنید حتما موارد زیر را در نظر داشته باشید.
ارزیابی کامل قبل از شروع: باید بررسی دقیق گوارشی و تغذیهای توسط پزشک و متخصص تغذیه صورت گیرد.
اجرا با نظارت تخصصی: رژیم غذایی باید توسط تیمی متشکل از متخصص گوارش اطفال، متخصص تغذیه و روانپزشک کودک اجرا و پیگیری شود.
آمادگی روانی خانواده: پذیرش چالشها و تطبیق خانواده با شرایط جدید نقش مهمی در موفقیت رژیم دارد.
توجه به نیازهای هیجانی کودک: محروم کردن کودک از غذاهای موردعلاقهاش میتواند به فشار روانی منجر شود. باید جایگزینهای جذاب و خوشمزه به او معرفی شود.
کلام آخر
تغذیه تنها بخشی از مداخلههای چندوجهی برای کودکان دارای اوتیسم است. رفتاردرمانی، گفتاردرمانی، کاردرمانی، آموزشهای ساختارمند و حمایت روانی از خانواده بخشهای ضروری دیگری هستند که نباید نادیده گرفته شوند.
هر کودک دارای اتیسم، دنیایی منحصر به فرد دارد. آنچه برای یک کودک مفید است، ممکن است برای دیگری بیاثر یا حتی مضر باشد. اگر شما از والدین، درمانگران یا فعالان این حوزه هستید، رعایت اصول اخلاقی، پرهیز از تعمیم و ترویج راهکارهای بدون پشتوانه علمی و حفظ شان خانوادهها و کودکان باید همواره در اولویت باشد.
منابع علمی این مقاله
۱. American Psychiatric Association. (2013). Diagnostic and statistical manual of mental disorders (5th ed.).
۲. Cade, R., et al. (2000). Nutritional Neuroscience, 3(1), 57-72.
۳. Chaidez, V., et al. (2014). Journal of Autism and Developmental Disorders, 44(5), 1117-1127.
۴. Hyman, S. L., et al. (2016). Pediatrics, 137(Supplement 2), S181-S188.
۵. Reichelt, K. L., et al. (1991). Peptides, 12(6), 1323-1325.
۶. Whiteley, P., et al. (2010). Nutritional Neuroscience, 13(2), 87-100.
نویسنده مقاله: رسول رحمتی بازبینی و ویرایش: دکتر محمد کیانی
در روزگاران قدیم، زمانی که دانش روانشناسی و پزشکی هنوز به بلوغ امروزی نرسیده بود، کودکانی بودند که رفتارشان برای دیگران عجیب و غریب به نظر میرسید. این کودکان با دنیای اطراف خود به شکلی متفاوتارتباط برقرار میکردند. بعضی از آنها ساکت و درونگرا بودند، برخی دیگر حرکات تکراری انجام میدادند یا به چیزهای خاصی علاقه شدیدی نشان میدادند. در آن زمان، کسی دقیقا نمیدانست این رفتارها از کجا میآیند. برخی فکر میکردند این کودکان تحت تاثیر ارواح شیطانی هستند، برخی دیگر آنها را “عقبمانده ذهنی” مینامیدند و بعضی حتی والدین را مقصر میدانستند.
با تهران اتیسم همراه باشید تا ببینیم اوتیسم (اتیسم) چگونه از یک مفهوم ناشناخته به یک اختلال شناختهشده تبدیل شد و چگونه درک ما از آن در طول زمان تکامل یافت.
ظهور یک نام: “اوتیسم”
در سال ۱۹۱۱، یک روانپزشک سوئیسی به نام یوجین بلولر (Eugen Bleuler) برای توصیف بیماران اسکیزوفرنی که از دنیای بیرون فاصله گرفته بودند، واژه “اتیسم” (autism) را به کار برد. این کلمه از واژه یونانی “autos” به معنای “خود” گرفته شده بود. اما اتیسم هنوز به عنوان یک اختلال مجزا شناخته نشده بود.
لئو کانر و اولین توصیف علمی اوتیسم
سال ۱۹۴۳ بود که داستان اتیسم وارد فصل جدیدی شد. لئو کانر (Leo Kanner)، یک روانپزشک اتریشی-آمریکایی، متوجه ویژگیها و نشانهها در برخی از کودکان شد که رفتارهای مشابهی داشتند: آنها در برقراری ارتباط با دیگران مشکل داشتند، به تغییرات حساس بودند و حرکات تکراری انجام میدادند. کانر این شرایط را “اوتیسم دوران کودکی” نامید و آن را از اسکیزوفرنی متمایز کرد. او اولین کسی بود که اتیسم را به عنوان یک اختلال مستقل معرفی کرد.
لئو کار در سال ۱۹۴۳ برای اولین بار اتیسم را توصیف کرد و آن را با همین نام معرفی کرد.
توصیف نوعی از اتیسم خفیف به نام “آسپرگر”
در همان سالها، یک پزشک اتریشی به نام هانس آسپرگر (Hans Asperger) نیز گروهی از کودکان را مشاهده کرد که در تعاملات اجتماعی مشکل داشتند اما از نظر زبانی و شناختی باهوش بودند. او این شرایط را “روانپریشی اتیستیک” نامید.
بعدها لرنا وینگ (Lorna Wing)، روانپزشک بریتانیایی در مقالهای درباره یک گروه از کودکان با ویژگیهایی شبیه به آنچه هانس آسپرگر توصیف کرده بود و به احترام او، از اصطلاح سندورمآسپرگر استفاده کرد و با گذشت زمان، این نام در جامعه علمی رایج شد.
هانس آسپرگر پزشکی بود که برای اولین بار نوعی از اتیسم خفیف که بعدها به سندرم آسپرگر شناخته شد توصیف کرد.
داستان فرضیه اشتباه مادران یخچالی!
در دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰، برخی روانشناسان فکر میکردند اتیسم نتیجه رفتار سرد و بیعاطفه والدین، به ویژه مادران، است. آنها این نظریه را “مادران یخچالی” نامیدند. این نظریه به دلیل محبوبیت روانکاوی در آن زمان، به اشتباه مورد قبول بسیاری از متخصصان قرار گرفت و اصطلاح “مادران یخچالی” به نمادی از علت احتمالی اوتیسم تبدیل شد.
با گذشت زمان و انجام تحقیقات علمی گسترده، مشخص شد که اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی با ریشههای ژنتیکی و بیولوژیکی است و هیچ ارتباطی با سبک فرزندپروری ندارد.
نظریه نادرست مادران یخچالی نهتنها باعث سردرگمی در حوزه علم شد، بلکه در آن زمان مادران را تحت فشار شدید اجتماعی و روانی قرار داد؛ بسیاری از آنها احساس گناه و سرزنش را تجربه کردند و حتی در مواردی از کودکان خود جدا شدند تا تحت درمانهای جایگزین قرار بگیرند.
در سالهای بعد با پیشرفت دانش در مورد اوتیسم، این دیدگاه کاملا رد شد و جای خود را به نظریههای مبتنی بر عوامل ژنتیکی و عصبی داد، اما اثرات مخرب آن برای سالها بر زندگی مادران و خانوادههای درگیر باقی ماند.
ادامه پیشرفتها در دهههای اخیر
تقریبا از ۱۹۸۰ دانشمندان شروع به بررسی نقش ژنتیک و مغز در اتیسم کردند. در همین دوران، اتیسم به طور رسمی در کتابهای مرجع تشخیصی پزشکی مانند DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) گنجانده شد. سندرم آسپرگر نیز در سال ۱۹۹۴ به عنوان یکی از انواع اتیسم به این کتاب اضافه شد.
در سال ۲۰۱۳، نسخه شماره ۵ راهنمای DSM یعنی DSM-5 منتشر شد. در این راهنما با نظر جمعی متخصصان و دانشمندان تغییراتی اساسی پیرامون نامگذاری و توصیف اختلال اتیسم انجام شد.
در این نسخه تغییرات مهمی در طبقهبندی اتیسم ایجاد شد. برخلاف نسخه پیشین DSM یعنی DSM-4 که اتیسم را به چند زیرگروه مانند اتیسم کلاسیک، سندرم آسپرگر، اختلال فروپاشی کودکی و اختلال نافذ رشد (NOS) تقسیم میکرد، در DSM-5 این دستهبندی حذف شد و همه این شرایط تحت یک تشخیص واحد به نام “اختلال طیف اتیسم” (AutismSpectrum Disorder – ASD) قرار گرفت.
همچنین در نسخه جدید برای مشخص کردن میزان نیاز به حمایت افراد دارای اتیسم، این اختلال در سه سطح دستهبندی شده است:
سطح ۱: نیاز به حمایت کم
سطح ۲: نیاز به حمایت متوسط
سطح ۳: نیاز به حمایت زیاد
در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) انواع اتیسم حذف شد و اتیسم بصورت یک طیف از علایم و نشانهها توصیف شد. همچنین برای توصیف میزان حمایت افراد دارای اتیسم سه سطح حمایتی در نظر گرفته شد.
امروزه، دانشمندان سراسر دنیا در حال مطالعه اتیسم هستند تا بفهمند چه عواملی باعث آن میشود و چگونه میتوان به افراد دارای اتیسم در سطوح مختلف کمک کرد. داستان اتیسم هنوز ادامه دارد، اما حالا دیگر این کودکان و بزرگسالان در سایه نیستند. آنها در مرکز توجه قرار گرفتهاند و نه تنها جامعه میکوشد تا دنیایی فراگیرتر و دوستداشتنیتر برای آنان مهیا کند بلکه بسیاری از افراد دارای اتیسم نیز در حال مشارکت در امور مختلف جامعه و ساخت جهانی بهتر هستند.
اگر تمایل دارید بیشتر در مورد اختلال طیف اتیسم بدانید. علایم و نشانههای آن را درک کنید و با روشهای آموزشی-درمانی روز دنیا آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم که مقاله اتیسم چیست؟ راهنمای جامع از تشخیص تا درمان را مطالعه کنید.
امید درمانی (Hope Therapy) به عنوان یکی از روشهای نوین روانشناختی، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی خانوادههای کودکان دارای اوتیسم دارد. والدینی که با چالشهای ناشی از این اختلال روبهرو هستند، اغلب با استرس، اضطراب و احساس ناامیدی مواجه میشوند. اما تحقیقات نشان دادهاند که افزایش امیدواری در والدین، بهویژه مادران، نه تنها میتواند باعث کاهش استرس آنها شود، بلکه به بهبود عملکرد اجتماعی و شناختی کودکان نیز کمک کند. در ادامه با تهران اتیسم همراه باشید تا تاثیر امیددرمانی بر والدین و کودکان دارای اتیسم را بررسی کنیم و نقش حمایت اجتماعی، آموزش مهارتهای امیدواری و تاثیر آن بر روابط خانوادگی را با هم مرور کنیم.
تاثیر امید درمانی بر کاهش استرس والدین و بهبود عملکرد کودکان دارای اتیسم
مطالعات نشان میدهند که امید درمانی میتواند به کاهش استرس و اضطراب والدین کودکان دارای اتیسم کمک کند. این کاهش استرس به نوبه خود تاثیر مثبتی بر بهبود عملکرد کودکان دارد. والدینی که در جلسات امید درمانی شرکت میکنند، گزارش دادهاند که احساس کنترل بیشتری بر شرایط داشته و بهتر میتوانند با چالشهای روزمره کنار بیایند.
علاوه بر این، امید درمانی میتواند مهارتهای مقابلهای والدین را تقویت کرده و به آنها کمک کند تا راهکارهای موثرتری برای مدیریت رفتارهای چالشبرانگیز کودکان خود بیابند. این رویکرد نهتنها استرس و فرسودگی والدین را کاهش میدهد، بلکه محیط خانوادگی آرامتری ایجاد میکند که در آن کودکان دارای اتیسم فرصت بیشتری برای یادگیری و رشد دارند. همچنین، ایجاد یک نگرش مثبت در والدین میتواند الگوی مثبتی برای کودکان باشد و به بهبود تعاملات اجتماعی و عاطفی آنها کمک کند.
نقش حمایت اجتماعی و امیدواری در بهبود کیفیت زندگی خانوادههای دارای کودکان اتیسم
حمایت اجتماعی و امیدواری به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی خانوادههای دارای کودکان اتیسم شناسایی شده است. والدینی که از شبکههای حمایتی قویتری برخوردار هستند و امید بیشتری به آینده دارند، بهتر میتوانند با چالشهای مرتبط با اتیسم کنار بیایند و این امر به بهبود عملکرد کودکان نیز کمک میکند.
علاوه بر این، حمایت اجتماعی میتواند به والدین احساس تعلق و درک شدن بدهد و در نتیجه از تنهایی و فرسودگی آنها بکاهد. گروههای حمایتی، دوستان، خانواده و متخصصان میتوانند نقش مهمی در ارائه اطلاعات، راهنمایی و حمایت عاطفی ایفا کنند. همچنین، امیدواری والدین باعث افزایش انگیزه آنها در جستجوی راهکارهای آموزشی و درمانی مناسب برای کودکانشان میشود، که در نهایت میتواند تاثیر مثبتی بر رشد مهارتهای شناختی، ارتباطی و اجتماعی کودکان دارای اتیسم داشته باشد.
تاثیر آموزش مهارتهای امیدواری به والدین بر بهبود رفتار کودکان دارای اتیسم
آموزش مهارتهای امیدواری به والدین کودکان دارای اتیسم میتواند به بهبود رفتارهای اجتماعی و ارتباطی کودکان کمک کند. این آموزشها شامل تکنیکهایی برای افزایش خوشبینی، تعیین اهداف واقعگرایانه و تقویت انگیزه برای دستیابی به این اهداف است. والدینی که این مهارتها را فرا گرفتهاند، گزارش دادهاند که کودکانشان پیشرفتهای قابل توجهی در تعاملات اجتماعی و ارتباطات نشان دادهاند.
امید درمانی و بهبود روابط خانوادگی در خانوادههای دارای کودکان اتیسم
امید درمانی نه تنها بر کودکان دارای اتیسم تاثیر مثبت دارد، بلکه میتواند روابط خانوادگی را نیز بهبود بخشد. والدینی که در جلسات امید درمانی شرکت میکنند، گزارش دادهاند که ارتباط بهتری با همسران و سایر فرزندان خود دارند و این بهبود روابط به نوبه خود محیطی حمایتیتر برای کودک دارای اتیسم فراهم میکند.
تاثیر امیدواری بر مشارکت والدین در درمان کودکان اتیسم
امیدواری والدین به بهبودی کودکانشان میتواند مشارکت آنها در برنامههای درمانی را افزایش دهد. والدینی که امید بیشتری به آینده دارند، تمایل بیشتری به مشارکت فعال در جلسات درمانی و پیگیری توصیههای درمانگران نشان میدهند. این مشارکت فعال به نوبه خود میتواند به بهبود نتایج درمانی کودکان کمک کند.
امید مادران همسو با بهبود کودکان دارای اتیسم
مطالعات نشان داده است که امیدواری مادران کودکان دارای اتیسم، تاثیر بسزایی در بهبود وضعیت فرزندانشان دارد. تحقیقات علمی متعددی به بررسی این موضوع پرداخته است و نتایج نشان میدهد که مادران امیدوار، انگیزه بیشتری برای پیگیری درمانها و آموزشهای لازم برای فرزندان خود دارند. این امر منجر به پیشرفت بیشتر در مهارتهای ارتباطی، اجتماعی و شناختی کودکان میشود.
یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی تهران نشان میدهد که مادران امیدوار، استرس کمتری را تجربه میکنند و در نتیجه، تعامل مثبتتری با فرزندان خود دارند. این تعامل مثبت، به نوبه خود، باعث افزایش اعتماد به نفس و بهبود رفتار کودکان دارای اتیسم میشود.
مطالعه دیگری که در مجله “Journal of Autism and Developmental Disorders” منتشر شده است، نشان میدهد که امیدواری مادران، نه تنها بر کودکان، بلکه بر خود آنها نیز تاثیر مثبت دارد. مادران امیدوار، احساس رضایت بیشتری از زندگی دارند و از سلامت روانی بهتری برخوردارند.
سخن پایانی
امید، نیرویی قدرتمند در مسیر رشد و بهبودی است که میتواند والدین را به مشارکت فعالتر در درمان کودکانشان ترغیب کند و به آنها کمک کند تا با چالشهای اتیسم بهتر کنار بیایند. آموزش مهارتهای امیدواری و بهرهگیری از حمایتهای اجتماعی، نه تنها به کاهش استرس والدین میانجامد، بلکه موجب پیشرفت چشمگیر کودکان در مهارتهای ارتباطی و اجتماعی میشود. ازاینرو، سرمایهگذاری بر روشهای امیددرمانی و تقویت امید در خانوادههای دارای کودک اتیسم، گامی ارزشمند در جهت ارتقای کیفیت زندگی آنها خواهد بود.
این نکته لازم به ذکر است که امیدواری، یک احساس قابل یادگیری است. مادران میتوانند با شرکت در گروههای حمایتی، مطالعه کتابها و مقالات مرتبط و مشاوره با متخصصان، امیدواری خود را تقویت کنند و به فرزندان خود در مسیر بهبود و پیشرفت، یاری رسانند.
ما در مرکز تهران اتیسم مجموعه خدمات متنوعی را ویژه والدین کودکان دارای اتیسم ارائه میدهیم. برای آشنایی بیشتر میتوانید به صفحه خدمات مرکز مراجعه بفرمایید.
نویسندگان: سید رسول رحمتی، زهرا راستگو
بازبینی و ویرایش: دکتر محمد کیانی
منابع:
Snyder, C. R. (2002). Hope theory: Rainbows in the mind. *Psychological Inquiry*, 13(4), 249-275.
Benson, P. R. (2010). Coping, distress, and well-being in mothers of children with autism. *Research in Autism Spectrum Disorders*, 4(2), 217-228.
Cheavens, J. S., & Gum, A. (2000). The science of hope. *The Journal of Positive Psychology*, 5(6), 462-467.
Lloyd, T. J., & Hastings, R. P. (2009). Hope as a psychological resilience factor in mothers and fathers of children with intellectual disabilities. *Journal of Intellectual Disability Research*, 53(12), 957-968.
Karst, J. S., & Van Hecke, A. V. (2012). Parent and family impact of autism spectrum disorders: A review and proposed model for intervention evaluation. *Clinical Child and Family Psychology Review*, 15(3), 247-277.
تاثیرآموزش مثبت نگری بر شفقت به خود و امید بهزندگی مادران کودکان اتیسم (https://jpe.atu.ac.ir/article_10016.html)
در این مطلب درباره روش آموزشی Seaver-NETT و تاثیر آن در بهبود مهارتهای اجتماعی در کودکان دارای اتیسم صحبت خواهیم کرد. با تهران اتیسم همراه باشید.
در ابتدا باید مروری بر روش Seaver-NETT داشته باشیم.
روش Seaver-NETT مخفف (Nonverbal communication, Emotion recognition, and Theory of mind Training) است. این برنامه یک روش آموزشی و درمانی است که برای بهبود مهارتهای اجتماعی در افرادی طراحی شده که در درک و پردازش سیگنالهای اجتماعی، مانند ارتباط غیرکلامی و تشخیص احساسات مشکل دارند. این مشکلات بهویژه در افرادی با اختلالات طیف اتیسم، اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) و برخی از اختلالات روانشناختی دیگر مشاهده میشود.
اجزای اصلی Seaver-NETT
ارتباط غیرکلامی: این بخش روی آموزش نحوه استفاده و درک زبان بدن، حالات چهره و اشارات دست تمرکز دارد. افراد یاد میگیرند چگونه سیگنالهای غیرکلامی را تفسیر کرده و به طور موثر به آنها پاسخ دهند.
تشخیص احساسات: هدف این بخش کمک به افراد در تشخیص و تفکیک احساسات مختلف از طریق مشاهده حالات چهره و رفتار دیگران است. این مهارت به بهبود روابط اجتماعی کمک میکند و باعث میشود افراد در تعاملات خود همدلی بیشتری نشان دهند.
نظریه ذهن: نظریه ذهن به توانایی درک و پیشبینی افکار، احساسات و نیات دیگران اشاره دارد. این مهارت در تعاملات اجتماعی بسیار حیاتی است و به افراد کمک میکند دیدگاه دیگران را در نظر گرفته و پاسخهای مناسبتری ارائه دهند.
کاربردها
بهبود تواناییهای اجتماعی در کودکان و بزرگسالان دارای اتیسم
ارتقای مهارتهای شناخت اجتماعی در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری یا مشکلات رفتاری
تقویت همدلی و درک بینفردی در افراد با مشکلات ارتباطی
این روش میتواند به شکل کارگاههای آموزشی یا جلسات درمانی فردی یا گروهی اجرا شود و معمولا از روشهای مبتنی بر بازی و تمرینات عملی برای آموزش استفاده میکند.
پژوهش سوریا و همکاران به بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی کودکان دارای اتیسم پرداختند. هدف این مطالعه ارزیابی کارایی یک گروه آموزشی مهارتهای اجتماعی هدفمند در کودکان سنین مدرسه و مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. در این پژوهش مداخلهی Seaver-NETT دوازده جلسهای (CBI) برای کودکان با هدف مهارتهای رفتاری اجتماعی کودکان اتیسم انجام شد.
شرکت کنندگان این مطالعه ۶۹ کودک دارای اتیسم که به سن ۸ تا ۱۱ سال و دارای هوش کلامی بیش از ۷۰ بودند، برای بررسی کارایی NETT نسبت به گروه بازی (کنترل) شرکت کردند.
نتایج درمان شامل گزارشات مربی در زمینه ارزیابیهای رفتار اجتماعی و عصب روانشناختی شناخت اجتماعی بود. نتایج در ابتدای تحقیقات، در انتهای تحقیقات و سه ماه بعد از مرحله درمان جمع آوری گردید.
بهبودهای معنی داری در زمینه نتایج رفتار اجتماعی مانند تبادلات غیرکلامی، پاسخ تلقینی و روابط اجتماعی در این کودکان مشاهده شد. این دادهها نشان داد که مداخلهی شناختی ـ رفتاری NET باعث بهبود نواقص ارتباطات-اجتماعی در کودکان کلامی به سن مدرسه دارای اتیسم میشود.
مغز انسان، بهویژه در سالهای اولیه زندگی، شگفتانگیزترین ظرفیتها را برای رشد و تغییر نشان میدهد. از لحظه تولد، این عضو بینظیر با سرعتی باورنکردنی شروع به شکلگیری اتصالات عصبی میکند و زیرساختهایی را فراهم میآورد که تمامی جنبههای یادگیری، حرکت و احساسات ما را ممکن میسازد. با این حال، رشد مغز وابسته به محرکهای محیطی است که از طریق حواس به آن منتقل میشود.
این مقاله به بررسی فرآیند شبکهبندی مغز از دوران جنینی تا کودکی میپردازد و نشان میدهد که چگونه تحریک مناسب از طریق نور، صدا، لمس و حرکت، میتواند شکلگیری سیناپسها و رشد عصبی را تقویت کند. همچنین، به نقش حیاتی این تحریکات در رشد کودکان، بهویژه کودکانی که با چالشهایی نظیر اتیسم مواجه هستند، پرداخته میشود. هدف این مقاله ارائه بینشی جامع درباره اهمیت تحریک حسی در پرورش توانمندیهای شناختی و رفتاری کودکان است. با تهران اتیسم همراه باشید.
با توجه به اینکه نوزاد با حدود ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی متولد میشود، فرض عجیبی نیست که تصور کنیم تعداد اتصالات این سلولهای مغزی در یک سر کوچک نسبت به ستارههای کهکشان بیشتر است! ممکن است درک این تصویر برای شما سخت باشد، به خصوص وقتی در نظر بگیرید که وزن مغز نوزاد در هنگام تولد چیزی حدود ۳۴۰ گرم است، یعنی حدود ۲۵ درصد از اندازه کامل آن، البته که لازم به ذکر است که تعداد سلولهای مغز مانند فرد بالغ است اما یک توضیح منطقی برای این وجود دارد: سلولهای مغز، درست مانند خود مغز، هنوز رشد نکردهاند. سلولهای مغزی که نورون نامیده میشوند، بزرگتر و قویتر میشوند و شاخههای شاخک مانندی (آکسون و دندریت) را تشکیل میدهند تا با سایر نورونها ارتباط برقرار کنند و زمینه را برای چگونگی بقا و شکوفایی ما در زندگی فراهم کنند، مغز ما با یادگیری ارتباطات عصبی را تشکیل میدهد.
مغز در بدو تولد
بیشتر مردم فکر می کنند که ما با مغزی کاملا شکل گرفته به دنیا میآییم، مثلا ما با تمام بافت حیاتی که باعث تپش قلب میشود متولد میشویم اما در مورد مغز اینطور نیست. در واقع مغز تنها عضوی است که در بدو تولد به طور کامل تشکیل نشده است (تعداد نورون ها افزایش پیدا نمیکند)، بلکه شبکه بندی است که تغییر میکند.
رشد مغز در واقع حدود ۴۰ روز پس از لقاح شروع میشود، زمانی که قشر مغز، ماده خاکستری که شبیه چین و چروک یا شیارهای عمیق است، شروع به تشکیل میکند. گاها نورونها با سرعت یک چهارم میلیون در دقیقه در حال رشد و تجمع هستند. در ۱۲۵ روز، نورونهای جدید به طور مداوم مانند آتش نشان از اعماق نئوکورتکس به وجود میآیند. اما این اتفاق به صورت تصادفی رخ نخواهد داد. مهاجرت آنها به مکانهای خاص تا حد زیادی توسط کد ژنتیکی به دقت سازماندهی میشود. برخی از این نورونها به سمت ساختن خود مغز هدایت میشوند و شش لایه تشکیل دهنده قشر مغز را تشکیل میدهند. تا پایان دو ماهگی، قشر مغز انسان در جنین سالم و قابل شناسایی خواهد بود. با این حال، مهاجرت سلولی به رشد خود ادامه خواهد داد و تا پایان ماه پنجم متوقف نخواهد شد.
در همین حال، یکی دیگر از جنبه های مهم رشد مغز در حال وقوع است. غلافهای چربی به نام سلولهای گلیال نیز با سرعت بیشتری جوانه زده و رشد میکنند. سلولهای گلیال یا گلیا مانند چسب در سیستم عصبی مرکزی (مغز) هستند. آنها برای نورونهای سالم ضروری هستند، زیرا جرقههای فعالیت الکتریکی و ارتباط از سلولی به سلول دیگر را میدهند – چیزی که دانشمندان سیناپسها یا اتصالات سیناپسی مینامند.
مراحل رشد مغز از مرحله جنینی تا تولد
در طول زندگی، سلول های گلیال نقش مهمی در فعال و زنده نگه داشتن مغز و سیستم عصبی دارند. آنها مسئول تامین اکسیژن و گلوکز حیاتی برای نورونها هستند. آنها به تولید آکسونها و دندریتها، ساختارهای شاخک مانند که فرستنده (آکسون) و گیرنده (دندریت) سیستم ارتباطی عظیم مغز هستند، کمک میکنند. گلیا همچنین مسئول خلاص شدن از شر نورون هایی است که چروکیده میشوند و میمیرند. اما وظیفه اصلی آنها تقویت رشد مغز با تشکیل مسیرهای عصبی است که تقریبا بر هر کاری که ما انجام میدهیم، از تنفس و یادگیری گرفته تا تفکر و احساس را کنترل میکند. ژنها نیز در تولید گلیال نقش دارند، اما فقط به میزان محدودی. رشد عمدتا به بازخورد بدن مادر از طریق تغذیه و تحریک بستگی دارد.
سیناپسها اکنون با سرعتی خیره کننده در حال توسعه هستند. در هنگام تولد، تعداد کمی از اتصالات سیناپسی وجود دارد – فقط برای تنظیم تنفس، ضربان قلب، فشار خون، متابولیسم و سایر عملکردهای حیاتی کافی است. اندازه مغز تا دو سالگی، تقریبا ۸۰ درصد مغز سالم است. در سن شش سالگی، مغز تقریبا ۹۰ درصد اندازه بزرگسالان است و تقریبا ۱۰۰۰ تریلیون سیناپس دارد، که این میزان بیشتر از میزان استفاده باهوش ترین فرد جهان از مغز خود است. این به مغز قدرت پردازش تقریبا نامحدودی میدهد.
ارتباطات سیناپسی کلیدی است که یادگیری را امکان پذیر میکند – چیزی که اکثر مردم به عنوان رشد مغز فکر میکنند. آنها کلید رشد فیزیکی نیز هستند. زمانی دانشمندان معتقد بودند که رشد ذهنی و جسمی موازی از هم هستند. اما اصلا اینطور نیست. یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. هر رویداد مهم بیولوژیکی، از تشخیص لبخند مادر یا صدای پدر گرفته تا نشستن، خزیدن، راه رفتن و صحبت کردن، نتیجه اتصالات جدید است که باعث تحریک الکتریکی بین نورون ها در حلقه سیناپسی میشود.
حتی اگر سلول های مغز قبل از تولد با سرعت نور جمع شوند، اتصالات سیناپسی به صورت جادویی اتفاق نمیافتد. سیناپسها برای شکل گیری و رشد به دو چیز وابسته هستند: سوخت، به شکل اکسیژن و گلوکز، و تحریک.
وقتی دو نورون با هم برانگیخته میشوند، از نظر عملکردی به هم مرتبط میشوند. تحریک سلولها را طنینانداز میکند و آنها را قادر میسازد حتی پس از پایان احساس به مونتاژ ادامه دهند. با این حال، مونتاژ سلولی باید بارها و بارها فعال و تحریک شود تا اتصالات سیناپسی ایجاد شود. آنچه اکنون میدانیم – و هسته اصلی موفقیت این است که سوخت به تنهایی باعث رشد سلول های مغز نمیشود. این فرآیند نیز به تحریک بستگی دارد و این با استمرار میسر است.
به بیان ساده اتصالات سیناپسی (اتصال میان نورونها و تشکیل شبکهای از نورونها که با الگویی هماهنگ فعالیت میکنند) کلید یادگیری است. در مغز یک کودک یا بزرگسال هر زمان که او چیزی را فرا میگیرد، اتصالاتی میان نورونهای مغزی شکل میگیرد و شبکههایی از فعالیت مغزی فعال میشود.
همانطور که اندازه مغز بزرگ میشود، برای حفظ حجم کار فزاینده به سوخت بیشتر و بیشتری نیاز دارد. اما تمام سوخت موجود در جهان نمیتواند سلولها را در غیاب تحریک تکثیر کند. بدون تحریک، مغز رشد نخواهد کرد. سلولهای مغز تحلیل میروند و میمیرند. در سن ده سالگی، بطور متوسط مغز کودک نیمی از تریلیون سیناپسی را که در بدو تولد وجود داشت از دست میدهد (به نوعی هرس میشوند که این فعالیتی لازم و ضروری است)، به اصطلاح میگویند استفاده کنید یا از دست بدهید!
چیزی که ممکن است جالب باشد این است که دو طرف مختلف مغز به طور هماهنگ رشد نمی کنند و این اصل مهمی است.
ژنهای سازنده مغز بهویژه در بدو تولد آسیبپذیر هستند، زیرا باید دقیقا در زمان مناسب وارد عمل شوند تا مسیرهای عصبی را همانطور که طبیعت در نظر گرفته است بسازند. نورونها باید بین نیمکره چپ و راست با سرعت نور تعامل داشته باشند تا حتی سادهترین حرکت یا کوچکترین فکر را ایجاد کنند. این چیزی است که مغز انسان را به یکی از پیچیده ترین ساختارهای جهان تبدیل میکند.
در حالی که در رحم و درست پس از تولد، سمت راست مغز – بخشی که معمولا به عنوان سمت شهودی در نظر گرفته می شود – ابتدا شروع به رشد میکند. تقریبا این تاکید را برای چند سال اول زندگی حفظ میکند و به کودک کمک میکند تا دنیای اطراف خود را تفسیر کند و اولین قدمهای خود را بردارد. این پایه و اساس مهارتهایی را تشکیل میدهد که نیمکره راست برای زندگی کنترل میکند. وقتی گریه میکند و به همه چیز نه میگوید، حتی وقتی منظورش بله است، مغز راستش حرف میزند.
بعدا، در حدود سه سالگی، تاکید به سمت چپ مغز تغییر میکند، سمتی که اغلب به عنوان سمت منطقی شناخته میشود. مغز چپ اکنون از مهارتهای آموخته شده از مغز راست استفاده میکند تا به کودک شما کمک کند تا جزئیات دنیای اطراف خود را کشف کند، انگشتان کوچک خود را دور مداد رنگی بپیچد، صداهای دقیق را بشنود و با وضوح زیادی چهره کسانی را که دوستش دارند ببیند. او شیفته دنیای خود است. ذهن او از خود میپرسد، آنها کیستند؟ چرا آنها آن کار را میکنند؟ چگونه این اتفاق میافتد؟ این مغز چپ در حال رشد است و تا چند سال آینده به همین منوال ادامه خواهد داشت.
مغز رفتار جدید را تنظیم میکند اتصال به وجود میآورد و در این حال رفتارهای ناکارآمد را هرس میکند و اتصالات آنان را از بین می برد.
به بیان ساده نیم کره راست مغز کودک در دوران رحمی و پس از تولد زودتر رشد میکند و پایه بخش اعظم یادگیریهای کودک است. از سه سالگی به بعد نیم کره چپ نقش پر رنگ تری پیدا میکند. پایه و اساس منطق شکل میگیرد و کودک درباره محیط پیرامون از خود سوال میپرسد و در پی یادگیری علتها است.
بدن و مغز به هم وابسته هستند
زمانی دانشمندان معتقد بودند که هیچ رابطهای بین مغز در حال رشد و بدن در حال رشد وجود ندارد. اکنون میدانیم که اینطور نیست. بدن و ذهن به هم وابسته هستند. مغز برای ایجاد تحریک لازم برای رشد به بدن وابسته است، همانطور که بدن برای ارسال انتقال دهندههای عصبی که به ماهیچهها سیگنال حرکت میدهند، به مغز وابسته است.
دکتر فیلیپ تیتلبام، متخصص الگوهای حرکتی انسان در دانشگاه فلوریدا در گینزویل، زمانی که رشد فیزیکی کودکانی را که بعدا تشخیص اتیسم گرفتند، مطالعه کرد و به وابستگی متقابل بدن و مغز پی برد. او دریافت که در دوران نوزادی و نوپا، بعضی ازکودکان دارای اتیسم از راهبردهای غیرعادی برای حرکت استفاده میکنند. آنها غلت نمیزنند، نمینشینند، میخزد یا راه رفتن را مانند بچههای معمولی یاد نمیگیرند. گویی قسمت هایی از مغز که حرکت را کنترل میکنند به درستی به هم متصل نیستند.
دکتر تیتلبام در مصاحبه ای با نیویورک تایمز گفت: «ما تمایل داریم فکر کنیم که [اتیسم] مشکلی در ذهن است. اکنون که ما واقعا شروع به دیدن نحوه عملکرد مغز میکنیم، میدانیم که بدن بخشی از ذهن است و هیچ راهی برای جدا کردن آنها وجود ندارد.»
تحریک کردن: برانگیختن به فعالیت یا رشد یا فعالیت بیشتر
این تعریف از فرهنگ لغت وبستر، جوهره رشد مغز است. مطالعات نشان داده اند که بدون تحریک مناسب، مغز کودک آسیب میبیند. به عنوان مثال، محققان کالج پزشکی بیلور دریافتند که مغز کودکانی که زیاد بازی نمیکنند یا به ندرت لمس میشوند، ۲۰ تا ۳۰ درصد کمتر از حد طبیعی رشد میکنند.
نمایش غم انگیزی از آنچه که فقدان تحریک میتواند با مغز در حال رشد انجام دهد، چندین سال پیش در یتیم خانههای رومانی به تصویر کشیده شد که در آن نوزادان رها شده، در گهوارهها نگهداری میشدند بدون اینکه در آغوش گرفته شوند، کسی به آنها لبخند بزند، یا هرگز صدایی دوست داشتنی را بشنوند. این زندگیای بود که آنها در دوران نوزادی تجربه میکردند. مغز این کودکان تقریبا به نقطه عقب ماندگی رسید. این کودکان به دلیل محرومیت از دنیای حسی خود، رشد مغزی خود را متوقف کرده بود.
حواس وسیله نقلیهای است که تحریک را به سمت مغز هدایت میکند. در واقع، حواس و فرآیندهایی که مغز را تحریک میکند، از نزدیک در هم تنیده شدهاند..
اگرچه مغز به تنهایی قادر به ارائه مقدار مشخصی از تحریک است (رویاپردازی بهترین مثال است) اما بیشتر به منابع بیرونی برای تحریک رشد عصبی وابسته است. منابع بیرونی محرکهای محیطی طبیعی که مغز به آنها وابسته است عبارتند از:
نور
صدا یا ارتعاش
بو
طعم
درجه حرارت
دست زدن به چیزی یا کسی
فشار یا گرانش
انعکاس نور خورشید در ساحل، صدای برخورد امواج به ساحل، عطر هوای دریا، طعم آب شور، گرمای نسیم دریا، صدای دویدن پاها در خط ساحلی و حرکت بازی در شن، همه اینها میتواند حواس را برای تحریک ذهن فعال کند.
انواع محرکهای بیرونی مثبت از در آغوش گرفته شدن توسط مادر تا لمس کردن، دیدن، چشیدن مزههای مختلف، بوییدن و… همه و همه به تحریک سیستم عصبی کودک کمک میکند تا بیشتر و بهتر رشد کند و توسعه یابد.
سیستم حسی مجهز به گیرندههایی است که مانند یک کلید برای شروع جریان تحریکی که مغز را فعال میکند، عمل میکند، درست همانطور که با فشردن یک کلید، جریان الکتریکی که یک لامپ را روشن میکند، فعال میشود. شبکیه چشم دارای میلهها و مخروط هایی است که به عنوان گیرندههای نور عمل میکند. گوشها دارای مژک یا سلولهای مویی هستند که صدا را حمل میکنند. مفاصل و ماهیچهها گیرندههایی دارند که حرکت و گرانش را حس میکنند. این گیرندهها تنها با هدف جمع آوری اطلاعات از محیط و ارسال آن به مغز وجود دارند. مانند یک کلید چراغ، این گیرندهها دارای مداری مشخص در سراسر سیستم عصبی هستند. تحریک سیم را از گیرندهها به اعصاب در ستون فقرات، سپس از طریق ساقه مغز به بالا و در سراسر مغز منتقل میکند، جایی که یک انفجار در سلول ها ایجاد میشود. هرچه یک سلول مغزی بیشتر تحریک شود، اندازه و سرعت پردازش آن بیشتر میشود، اتصالات آن تقویت میشود و سیناپسهای جدید تشکیل میشود. موفقیت بر اساس سه عامل است:
فرکانس تحریک
مدت زمان تحریک
شدت تحریک
تکانههایی که سلولها را اغلب، برای طولانیترین مدت و با بیشترین شدت تحریک میکنند، بیشترین تاثیر را بر رشد سلولها و سرعت کلی پردازش مغز خواهند داشت.
به کودکی فکر کنید که در حال یادگیری دوچرخه سواری است. او ابتدا در یک سه چرخه تلاش میکند که هدایت آن را فرا بگیرد. با تلاش مکرر کودک حرکت با دوچرخ را تمرین میکند و بر مهارت تعادل تسلط پیدا میکند. مثال دیگر حفظ کردن است. به دفعات زیادی فکر کنید که قبل از اینکه بتوانید شعری را حفظی بخوانید، مجبور به خواندن سطرهای شعر شده اید.
پس مغز برای سلامت رشد خود به تحریک از طریق حواس، حرکت، آموزش با استمرار و شدت مناسب لازم دارد.
اهمیت تحریک حواس و تعامل در کودکان دارای اتیسم
مغز انسان ساختاری پیچیده و بینظیر است که رشد آن به شدت به تحریک محیطی وابسته است. همانطور که بررسی شد، هر محرک از نور و صدا گرفته تا لمس و حرکت، میتواند جرقهای باشد برای شکلگیری اتصالات عصبی جدید و تقویت سیناپسها. این موضوع برای تمامی کودکان صدق میکند، اما در مورد کودکان دارای اتیسم اهمیت بیشتری پیدا میکند.
اختلالات طیف اتیسم اغلب با نقص در پردازش حسی و ارتباطات عصبی همراه است. این کودکان ممکن است به تحریکهای محیطی به شیوهای غیرمعمول واکنش نشان دهند یا حتی از آن اجتناب کنند. بنابراین، ایجاد یک محیط غنی از تحریک حسی، متناسب با نیازهای فردی آنان، نقش کلیدی در بهبود رشد عصبی و توانمندیهای شناختی و رفتاری آنها ایفا میکند.
فعالیتهایی نظیر بازیهای حرکتی، استفاده از اسباببازیهای حسی، شنیدن موسیقی آرامشبخش، تعاملات اجتماعی، و حتی فعالیتهای سادهای مانند قدم زدن در طبیعت میتواند به تحریک موثر مغز کمک کند. این فرآیند نهتنها تواناییهای شناختی و حسی را تقویت میکند، بلکه در بهبود مهارتهای اجتماعی و عاطفی این کودکان نیز موثر است.
فعالیتهای حسی و حرکتی و بازیهای ارتباطی و تعاملی در ساعات بیداری کودک برای رشد صحیح مغز او حیاتی است.
در نهایت، موفقیت در بهبود عملکرد مغز و رفتار کودکان دارای اتیسم در گرو تداوم و تعادل در ارائه تحریکات مناسب در ساعات بیداری کودک است. هر بار که یک کودک به چیزی نگاه میکند، چیزی را لمس میکند، صدایی را میشنود یا حرکتی را انجام میدهد، فرصتهای جدیدی برای رشد مغز او ایجاد میشود. با ارائه یک محیط حمایتگر و غنی از تحریک حسی، عاطفی و اجتماعی، میتوان گامهای موثری در جهت شکوفایی پتانسیلهای کودکان اتیسم برداشت و به آنان کمک کرد تا به بهترین نسخه خود تبدیل شوند.
همه ما در زمان استرس و اضطراب راههایی برای آرام کردن خود داریم، به طور مثال ممکن است ورزش کنیم، شکلات بخوریم و یا با دوستی صمیمی صحبت کنیم. اینها رفتارهایی است که به ما کمک میکند که ورودیهای تشدید شده حسی یا نیازهای بیرونی خود را مدیریت کنیم. خودتنظیمی به این رفتارهای خود آرام کننده میگویند.
افراد دارای اتیسم برای خودتنظیمی ممکن است بال بال بزنند، دورخود بچرخند، عقب جلو کنند، تکرار جملات و یا سایر موارد داشته باشند.
حالا تصور کنید که فرایند خودتنظیمی برای بچههای دارای اتیسم که کلیشههایشان مورد قبول جامعه نیست، تا چه اندازه دشوار است.
تمپل گراندین یکی از مشهوترین افراد دارای اتیسم خودتنظیمی را به عنوان “مهارت مدیریت احساسات به گونهای که به سطوح طاقتفرسا نرسد و در یادگیری و رشد تداخل پیدا نکند” تعریف میکند.
افراد دارای رشد عادی گاها از کلمات برای بیان علت و چگونگی رخداد این بینظمی استفاده میکنند، اما افراد دارای اتیسم معمولا به قدری دچار بینظمی میشوند که بیان برایشان دشوار میشود و این را نیز در نظر داشته باشید که افراد دارای اتیسم از لحاظ ارتباطی نسبت به گروه همسالان دارای نقایصی هستند.
بنابراین چه کاری می توان انجام داد؟!
مهم است که به بافت محیطی نگاه کنید تا بفهمید چه اتفاقی در حال وقوع است. آیا محیط جدیدی است؟ آیا این محیطی است که قبلا در آن بوده است؟ آخرین باری که آنجا بود تجربهاش چگونه بود؟ این سوالات میتواند سرنخها و راهنماییهایی را برای کمک به شما در حمایت از فرد دارای اتیسم ارائه دهد.
گاهی اوقات، یک محیط ممکن است اضطراب آور یا پر از ورودیهای حسی زیادی باشد. این میتواند هم خوب باشد و هم بد. گاهی ممکن است فرد حسیطلب باشد و به دنبال تحریکات حسی زیادی از محیط باشد. در موارد دیگر، ممکن است از تحریک حسی اجتناب کند و سعی کند از محرکها دور شود. مشاهده رفتار فرد در زمینه محیط میتواند سرنخهایی در مورد آنچه که آنها تجربه میکنند به شما بدهد بنابراین حواستان به مسائل حسی کودک خود باشد.
چگونه والدین و مراقبان میتوانند به کودکان دارای اتیسم خود بیاموزند که احساسات خود را بهتر تنظیم کنند؟
قبل از اینکه بتوانید خودتنظیمی کنید، مهم است که درک پایهای از احساسات وجود داشته باشد. کودک نه تنها باید بتواند عواطف خود را تشخیص دهد، بلکه باید تشخیص دهد که این احساس چگونه به نظر میرسد و چه احساسی دارد. مثلا چه چیزی او را خوشحال میکند؟ چه چیزی او را مضطرب میکند؟
شناسایی این موارد در ابتدا به ایجاد بلوکهای سازنده خودآگاهی عاطفی کمک میکند و درک نحوه مدیریت تحریک بیش از حد یا کمتحریکی در محیط را آسانتر میکند.
اگر مطمئن نیستید که از کجا شروع کنید و چگونه به کودک عزیزتان آموزش دهید تا احساساتش را شناسایی و درک کند، از تیم مراقبت یا درمانگر و مربی او راهنمایی بخواهید. گاهی هم نیازمند آن است که تحت نظر یک تیم متخصص رشدی باشید.
اگر برای کودک دارای اتیسم خود نیاز به ارزیابی و یا آموزش تکنیکهای خودتنظیمی دارید میتوانید از خدمات مرکز تهران اتیسم کمک بگیرید.
آیا کودک شما از انجام درخواستهای ساده اجتناب میکند؟
برخی از والدین با کودکانی مواجه میشوند که در مقابل درخواست برای انجام کارهای روزمره مانند لباس پوشیدن، مرتب کردن اتاق یا حتی بازی با دوستان مقاومت یا اجتناب میکنند. این اجتناب ممکن است فراتر از رفتارهای معمول کودکانه باشد و به چالشی بزرگ تبدیل شود. یکی از دلایل این رفتار میتواند چیزی به نام PDA یا اجتناب مرضی از خواستهها باشد. شناخت این ویژگی رفتاری که معمولا در طیف اوتیسم نیز دیده میشود و یادگیری راههای مدیریت آن میتواند به والدین و مربیان کمک کند تا زندگی بهتری برای کودک خود فراهم کنند.
در ادامه با تهران اتیسم همراه باشید تا مرور کاملی بر اختلال اجتناب از خواستهها داشته باشیم.
سام، کودک ۴ سال و ۱۰ ماهه، پس از گذراندن دورههای دشوار و پراسترس در مهدکودک و سایر کلاسهای آموزشی، توسط والدین به مرکز شناخت و ارتباط ارجاع داده شد تا در محیطی امن و حمایتی آموزش ببیند.
در ارزیابیهای اولیه، نشانههای مشکوکی دال بر اختلال اتیسم مشاهده شد. از جمله مشکلات در برقراری ارتباط، عدم برقراری تماس چشمی، رفتارهای کلیشهای و علاقه شدید به اشیاء خاص مانند پنکه. همچنین در راه رفتن و دویدن ضعیف بود و تواناییهای تعاملی محدودی نشان میداد. بر اساس این علائم، سام به مرکز تهران اتیسم معرفی شد و پس از بررسیهای دقیق، تشخیص اتیسم خفیف دریافت کرد.
با آغاز خدمات حمایتی و درمانی، مشخص شد که سام به روشهای معمول درمانی پاسخ نمیدهد و پیشرفت او حتی کاهش یافته است. پس از ارزیابیهای تخصصی بیشتر، رفتارها و واکنشهای سام با پروفایل اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) مطابقت داشت. او به هرگونه درخواست مستقیم مقاومت شدید نشان میداد و در صورت مواجهه با درخواست، واکنشهایی مانند اضطراب، کشمکش و… داشت. از آنجا که PDA یک پروفایل پیچیده و نادر است، تشخیص آن پیش از شروع روند درمان امکانپذیر نبود.
با تغییر رویکرد درمانی و استفاده از روشهای غیرمستقیم و کاهش فشار، روند تعامل و همکاری او بهبود یافت. این مورد اهمیت شناسایی صحیح پروفایلهای متفاوت اتیسم و بهکارگیری رویکردهای فردمحور را نشان میدهد.
اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) نوعی الگوی رفتاری در برخی از کودکان دارای اتیسم است که معمولا با اضطراب شدید در مواجهه با درخواستها و نیاز شدید به خودمختاری همراه است. هدف این مقاله آشناکردن شما با PDA و چگونگی درک بهتر آن است.
PDA چیست؟
اجتناب مرضی از خواستهها (Pathological Demand Avoidance) که به اختصار PDA شناخته میشود. یک الگوی رفتاری است که در آن فرد تلاش میکند از درخواستهای روزمره اجتناب کند. این اجتناب ممکن است به دلیل اضطراب و نیاز به احساس کنترل، در مقابل خواستهها و دستورات دیگران باشد. این وضعیت تشخیصی برای اولینبار در دهه ۱۹۸۰ توسط پروفسور الیزابت نیوسون بهعنوان یک اختلال فراگیر رشدی توصیف شد. اما هنوز به طور رسمی بهعنوان یک تشخیص پذیرفته نشده است.
اجتناب مرضی از خواستهها انتخاب فرد نیست و یک ویژگی مادامالعمر است. این رفتار از نوزادی شروع میشود و در طول زندگی ادامه دارد. درحالیکه PDA اغلب در افرادی که در طیف اتیسم هستند دیده میشود، اما همه افراد مبتلا به PDA لزوما دارای اتیسم نیستند. این ویژگی میتواند در افراد بدون تشخیص اتیسم نیز دیده شود.
نشانههای PDA
مقاومت و اجتناب از خواستههای عادی زندگی روزمره
استفاده از روشهای «اجتماعی» برای اجتناب از انجام خواستهها مثل به تاخیرانداختن یا پرتکردن حواس
اجتماعی به نظر میرسند، اما درک عمیق از تعاملات اجتماعی ندارند (ممکن است در نگاه اول در مهارتهایی مثل تماس چشمی یا مکالمه خوب به نظر برسند، اما این میتواند تفاوتها یا مشکلات اصلی در ارتباط را پنهان کند.)
تجربه احساسات شدید و تغییرات سریع در حالت روحی
نقشآفرینی، وانمودکردن و خیالپردازی (گاهی به شکل افراطی)
علایق محدود یا تکراری نسبت به افراد واقعی یا خیالی
نیاز شدید به کنترل که اغلب ناشی از اضطراب یا واکنش خودکار به احساس تهدید در برابر خواستهها است.
عدم پاسخگویی به روشهای معمول در خدمات درمانی، تربیت یا آموزش.
عدم توجه به درخواست دیگران یا نادیده گرفتن درخواستها میتواند یکی از نشانههای PDA باشد. مثلا کودک به درخواست “غذایت را بخور” ممکن است توجه نکند، یا وانمود کند که آن را نشنیده، یا خوردن را به تاخیر بیاندازد.
تفاوت PDA با اختلال طیف اتیسم چیست؟
رفتارهای اجتنابی این دسته از کودکان اغلب نیاز به مهارتهای اجتماعی و زبانی دارد. ممکن است به نظر برسد کودکان با PDA در صحبتکردن ماهر هستند، اما درک آنها از گفتهها کمتر از چیزی است که به نظر میرسد. آنها ممکن است اجتماعی به نظر برسند، اما اغلب درک نمیکنند که در سلسلهمراتب اجتماعی چه جایگاهی دارند (مثلا اینکه بزرگترها معمولا قدرت و اختیار بیشتری دارند).
نیاز شدید آنها به کنترل میتواند روابط آنها با همسالان را دچار مشکل کند.
یکی دیگر از ویژگیهای کودکان با PDA این است که در بازیهای تخیلی بسیار مهارت دارند. آنها ممکن است آنقدر در نقشهای خیالی غرق شوند که کاملا با شخصیتهای خیالی یکی شوند و بین واقعیت و خیال تفاوت قائل نشوند. تحقیقات نشان داده که این رفتار ممکن است یک روش مقابلهای باشد، زیرا به آنها کمک میکند از خواستههای بیرونی فرار کنند.
با این حال، این تمایل به خیالپردازی گاهی میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا ممکن است ارتباط آنها با واقعیت را مختل کند یا باعث شود که از مواجهه با موقعیتهای ضروری زندگی روزمره اجتناب کنند.
به دلیل این تفاوتها، کودکان با PDA به روشهای حمایتی و خدماتی متفاوتی از روشهای معمول نیاز دارند.
خیالپردازی و غرق شدن در نقشهای خیالی در کودکان دارای PDA شایع است. اینکار فشارها و اضطرابهای ناشی از درخواستها و انتظارات دیگران را کاهش میدهد. در دنیای خیالی، آنها میتوانند نقشهای قدرتمندتری داشته باشند و از موقعیتهای استرسزا فاصله بگیرند. علاوه بر این، بسیاری از کودکان دارای PDA خلاقیت بالایی دارند و خیالپردازی به آنها اجازه میدهد که این خلاقیت را بهطور طبیعی بروز دهند.
چرا PDA یک اختلال رفتاری است؟
واژه “مرضی” (Pathological) در Pathological Demand Avoidance به این معنی است که اجتناب از خواستهها در PDA فراتر از حد طبیعی یا منطقی است.
این اجتناب:
شدت بالایی دارد: حتی درخواستهای سادهای که معمولا مشکلساز نیستند، مانند انتخاب یک لباس، میتواند منجر به اضطراب شدید شوند.
مانع عملکرد روزمره میشود: این الگوی رفتاری بهقدری قوی است که میتواند زندگی شخصی، خانوادگی و تحصیلی یا کاری فرد را تحتتاثیر قرار دهد.
به اضطراب مرتبط است: رفتارهای اجتنابی نه از سر لجبازی بلکه به دلیل احساس اضطراب یا خطر ادراک شده نسبت به ازدستدادن کنترل شکل میگیرند.
اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) به این معنی است که فرد از انجام کارهای عادی و روزمره زندگی مثل شستن دستها، غذاخوردن، نوشیدن و لباس پوشیدن، حتی گاهی کارهایی که فرد دوست دارد انجام دهد، مثل بازیکردن یا تفریح خودداری میکند.
خواسته چیست؟
“خواسته” در اختلال اجتناب از خواستهها (PDA) به چه معنا است؟
در اینجا “خواسته” به هر چیزی اطلاق میشود که فرد احساس کند نیاز است انجام دهد. خواستهها میتوانند به اشکال زیر باشند:
۱- درخواستها یا سوالهای مستقیم از دیگران:
مثل «کفشهایت را بپوش»، «اینجا بنشین و منتظر بمان» یا «یک نوشیدنی میخواهی؟».
۲- خواستههای غیرمستقیم:
تعریف و تمجید (که میتواند بهجای ایجاد حس مثبت باعث اضطراب درباره انتظارات آینده شود).
انجام کار در زمان خاص (که گاهی فشار روانی ایجاد میکند مثل بیدارشدن در صبح).
۳- خواستههای درون خواستهها:
خواستههای کوچکتری که در یک خواسته بزرگتر پنهان هستند. مثلا رفتن به سینما ممکن است شامل خواستههای زیر باشد:
آرام نشستن
رفتار مناسب داشتن
کنار افراد غریبه نشستن
سکوتکردن
۴- احساسهای «باید انجام بدهم» در زندگی روزمره:
مثل: بلندشدن از خواب، لباس پوشیدن، غذاخوردن، یادگیری، یا خوابیدن.
۵- خواستههای درونی خودمان:
مثل تشنگی، نیاز به دستشویی یا حتی افکار و آرزوهای خودمان.
۶- کارهایی که دوست داریم انجام دهیم:
مثل سرگرمیها، دیدن دوستان یا شرکت در مناسبتهای خاص. این خواستهها فقط کارهایی نیستند که دوست نداریم، مثل تکالیف مدرسه یا کارهای خانه، بلکه شامل کارهایی که به آنها علاقمند هستیم هم میشود.
خواسته میتواند مستقیم باشد. مثلا وقتی مادر میگوید “مسواکبزن“. خواسته همچنین میتواند احساس و خواستهای درون ذهن کودک باشد مثلا وقتی که کودک احساس میکند باید به دستشویی برود.
اجتناب از خواسته چیست؟
اجتناب از خواسته به معنی تلاش برای دوریکردن از انجام هر چیزی است که بهعنوان یک درخواست یا تکلیف درک میشود. این اجتناب میتواند در قالب موارد زیر باشد:
رفتارهای فعال: مانند چانهزنی، پرتکردن حواس، تغییر موضوع، استفاده از طنز
رفتارهای منفعل: مانند نادیدهگرفتن درخواست، سکوت یا عقبنشینی.
واکنشهای شدیدتر: مانند پرخاشگری یا فرار از موقعیت و رفتارهای انفجاری در مواردی که فرد بهشدت تحتفشار قرار گیرد.
کودک دارای PDA ممکن است در مقابل درخواستها دچار اضطراب یا خشم و پرخاشگری شود.
مهمترین نکته این است که باید درک کنیم و بپذیریم که رفتارهای کودک با PDA ناشی از اضطراب و نیاز به احساس کنترل است. اضطراب میتواند به روشهای مختلفی نشان داده شود، از جمله اجتناب، عصبانیت، فریادزدن، گریهکردن، خندیدن، سکوت، بیقراری، حوصله سررفتن، دستوپازدن، تکاندادنبدن، حرکات تیک مانند، تکرارکردنکارها، وسواس، کندن پوست، ناسزاگفتن، پنهانشدن، دویدن، عقبنشینی، پنهانکردناحساسات، پرتاب اشیاء و حمله به دیگران.
راهکارهایی برای کمک به کودکان مبتلا به PDA
سیستم PANDA که توسط انجمن PDA توسعهیافته است، چارچوبی را برای حمایت از افراد مبتلا به اجتناب مرضی از خواستهها (PDA) فراهم میکند. این سیستم بر کاهش اضطراب و ایجاد یک محیط مشارکتی تمرکز دارد.
P – انتخاب نبردها (Pick battles): روی مسائل واقعا مهم تمرکز کنید و از درخواستهای غیرضروری چشمپوشی کنید. از فشارآوردن بیش از حد خودداری کنید.
A – مدیریت اضطراب (Anxiety management): درک کنید که اجتناب از درخواستها ناشی از اضطراب است. از روشهای آرامشبخش استفاده کنید و محیطی ایمن و قابلپیشبینی ایجاد کنید.
N – مذاکره (Negotiation): از مذاکره برای ایجاد حس کنترل استفاده کنید. انتخابهایی ارائه دهید و آنها را در تصمیمگیری شریک کنید.
D – پنهانکردن درخواستها (Disguise demands): درخواستها را بهصورت غیرمستقیم یا بازیگوشانه مطرح کنید تا حس فشار کاهش یابد.
A – انطباق و تنظیم (Adapt and adjust): در روش خود انعطافپذیر باشید. انتظارات خود را تطبیق دهید و آماده تغییر رویکرد باشید.
سخن پایانی
درک PDA (اجتناب مرضی از خواستهها) به عنوان بخشی از طیف اتیسم، اما با ویژگیهایی متفاوت، اهمیت بسیاری دارد. این تفاوتها، مانند اجتناب گسترده از خواستهها به دلیل اضطراب و نیاز به کنترل، به این معناست که رویکردهای معمول مورد استفاده برای افراد اتیستیک، مانند ایجاد ساختارهای ثابت یا استفاده از پیامدها و پاداشها، ممکن است برای PDA کارآمد نباشد و حتی گاهی تأثیر منفی داشته باشد.
به همین دلیل، لازم است رویکردهای متفاوت و متناسب با نیازهای خاص افراد با الگوی رفتاری PDA به کار گرفته شود؛ رویکردهایی که بر کاهش اضطراب، افزایش حس کنترل، و ایجاد ارتباطی مبتنی بر اعتماد و انعطافپذیری تمرکز دارند. پذیرش این تفاوتها و انتخاب روشهای حمایتی مناسب میتواند به بهبود کیفیت زندگی این افراد و خانوادههای آنها کمک شایانی کند.
نویسندگان مقاله: فاطمه فرشچی و نگار مضیفیان
بازبینی و ویرایش: دکتر محمد کیانی
منابع
Christie, P. (2007). The Distinctive Clinical and Educational Needs of Children with Pathological Demand Avoidance Syndrome: Guidelines for Good Practice. In Taken from the Good Autism Practice Journal published by BILD.
Green et al (2018) Pathological Demand Avoidance: symptoms but not a syndrome. The Lancet: Child and Adolescent Health
Truman, Clare. (2021), The Teacher’s Introduction to Pathological Demand Avoidance:P14-17
PDA Society, (2021), What is PDA booklet, Anonymous
در مطلب پیشین در مورد چالشهای شانه زدن و کوتاه کردن موی کودکان دارای اتیسم صحبت کردیم و دلایل اینکه چرا تجربه کوتاه کردن مو برای بسیاری از این کودکان تجربه بسیار ناراحت کنندهای ایست توضیح دادیم. پیشنهاد میکنیم ابتدا آن مطلب را مطالعه کنید.
در این مطلب راهکارهای مفید و مرحله به مرحلهای را برای شانه زدن و کوتاه کردن موی کودکان دارای اتیسم ارائه خواهیم داد.
راهکارها و پیشنهادها برای شانه زدن موی کودکان دارای اوتیسم
با جملات کوتاه واضح و ساده با فرزندتان حرف بزنید و از او بخواهید کار مربوطه را انجام دهد. به طور مثال جلوی سرت را شانه بزن! اگر فرزندتان میتواند این کار راه انجام دهد به او کمک نکنید و بعد از تمام شدن این کار او را تشویق کنید.
اگر فرزندتان قادر به انجام فعالیت نبود با کمک فیزیکی و با گرفتن دست او را هدایت کنید و به او کمک کنید تا بتواند کار شانه زدن را انجام دهد و به تدریج میزان کمک تان را کاهش دهید . دستور برای تمرین این فعالیت: “شونه کن”.
مطمئن شوید کودک حالت به هم ریخته مو را میداند و متوجه میشود که هر روز صبح باید موهایش را در یک مکان مناسب مثل حمام یا اتاق خاص شانه بزند و هنگام شانه زدن راه نمیرود و برس یا شانه را از قسمت مناسب آن( دسته برس یا شانه) میگیرد.
اول به کودکتان مفهوم شانه و کاربرد آن را آموزش دهید و بعد به آموزش گام به گام مراحل بپردازید.
این کار را جلوی آیینه انجام دهید و کودک را رو به روی آیینه روی صندلی بنشانید و موهای او را به دو بخش تقسیم کنید یک بخش از موهایش را شانه بزنید از قسمت راست سر از بالا به پایین شانه را روی سر حرکت دهید و از او بخواهید تا بخش دیگر را خودش شانه بزند.
توجه کودک را به این نکته جلب کنید تا شانه را به تندی از وسط مو نکشد.
از طریق کارتهای تصویری، نمایش یا عروسک آموزش را شروع کنید و سپس به صورت واقعی با کودک انجام دهید.
شانه زدن و مرتب کردن مو را میتوانید از طریق شعر یا داستان به کودک خود آموزش دهید.
هنگامی که موهای خودتان را شانه میزنید از کودک خود بخواهید تا او هم همراه شما باشد توجه کند و این کار را با بازی همراه کنید.
از شانه یا برس مناسب برای کودکتان استفاده کنید برای مثال بهتر است که شانه دندانههای سرگردی داشته باشد تا هنگام شانه زدن باعث خراشیدن پوست سر نشود.
اگر جنس موهای فرزندتان به گونهای است که گره در آن ایجاد میشود از اسپریهای گره مو استفاده کنید تا هنگام شانه زدن موهای کودک کشیده نشود.
زمان و مکان مناسب شانه زدن را آموزش دهید و تمرین کنید همچنین به نکات بهداشتی بعد از شانه زدن همچون تمیز کردن برس یا شانه انداختن موهای اضافه در سطل زباله و گذاشتن شانه در جای مناسب خود توجه داشته باشید و با کودک خود تمرین کنید.
چک لیست شانه زدن مو در کودکان دارای اوتیسم
این چک لیست به شما کمک خواهد کرد که بدانید از کدام بخش آموزشها را شروع کنید. منظور از کمک در این بخش این است که دست او را میگیرید تا با کمک شما این کار را انجام دهد یا به او مرحله به مرحله میگویید که چه کاری انجام دهد یا اینکه ۸۰ درصد فعالیت را شما برای او انجام می دهید و بخش باقیمانده را خودش با راهنمایی شما تکمیل میکند.
توجه داشته باشید که کوتاه، واضح و ساده با فرزندتان حرف بزنید و از او بخواهید کار مربوطه را انجام دهد به طور مثال: “جلوی سرت را شانه بزن!” اگر فرزندتان میتوانداین کار راه انجام دهد به او کمک نکنید.
چکلیست شانه زدن مو برای کودکان دارای اوتیسم
چگونه کودک دارای اوتیسم را برای رفتن به آرایشگاه آماده کنیم؟
رفتن به آرایشگاه و کوتاه کردن موی کودک دارای اوتیسم
یکی از مباحث مربوط به مرتب کردن مو رفتن به آرایشگاه است. این فرایند برای کودک ممکن است بخاطر مباحثی که در مطلب نخست بحث بیان شد دچار آشفتگی شود.
به همین منظور برای موفقیت در این بخش و حضور در سالنهای آرایش گامهای زیر پیشنهاد میشود.
پیش از رفتن به آرایشگاه از طریق کارتهای تصویری یا دیدن فیلمهای مرتبط فرزند خود را از لحظه ورود به آرایشگاه و نحوه نشستن و فرایند کوتاه کردن مو آماده کنید. بدین ترتیب کودک میتواند پیشبینی کند که در هر مرحله چه اتفاقی برای او خواهد افتاد.
از طریق نقش بازی کردن با استفاده از عروسک نحوه کوتاه کردن مو را با یکدیگر تمرین کنید به این صورت که شما آرایشگر کودک هستید و میخواهید موهایش را کوتاه کنید.
اکثر کودکان از ماشین اصلاح به خاطر لرزش و صدای آن میترسند بنابراین قبل از استفاده از ماشین اصلاح آن را به کودک نشان دهید و بگذارید لرزش آن را لمس کند.
با مدیریت سالن صحبت کنید تا در صورت امکان بتوانید فرزند خود را با محیط آشنا کنید.
زمانهایی که سالن مشتری کمتری دارد و شلوغ نیست مثلا اول وقت یا اخر وقت به آرایشگاه بروید این کار باعث می شود تا از معطل شدن کودک و بهم ریختگی او جلوگیری شود.
وسایل و فعالیتهای مورد علاقه کودکتان کتاب، ماشین یا عروسک، اسباب بازی را به همراه داشته باشید تا کودک با آن سرگرم باشد.
ما در مرکز تهران اتیسم انواع روشها و مهارتهای خودیاری را به کودکان دارای اتیسم میآموزیم. اگر بعد از استفاده از راهکارهای بیان شده همچنان شانه زدن یا کوتاه کردن مو برای کودک شما دارای چالش است میتوانید از خدمات تخصصی مرکز تهران اتیسم بهره بگیرید.
جمع آوری مطلب: حدیثه طوقی
منابع:
مهارت شانه کردن و ناخن گرفتن راهنمای عملی جهت آموزش مهارت های خودیاری ویژه خانواده ها؛ محمد علی میری /مینا عمادی زاده
بسیاری از والدین بیان میکنند که بردن کودکشان به آرایشگاه برای کوتاه کردن مو، کاری دشوار است. این دشواری برای والدین کودکان مبتلا به اتیسم چندین برابر است. همچنین رفتن به آرایشگاه برای کودکان مبتلا به اتیسم، تجربهای ناراحت کننده است. در این جا قصد داریم به طور مختصر توضیح دهیم که چرا رفتن به آرایشگاه و کوتاه کردن موها میتواند برای کودکان مبتلا به طیف اتیسم بسیار اضطراب آور باشد.
دانستن این دلایل به شما کمک میکند تا بتوانید شرایطی را در آرایشگاه یا خانه فراهم آورید که فرایند کوتاه کردن موها با کمترین ناراحتی و مشکل توسط کودک شما تجربه شود. با تهران اتیسم همراه باشید.
مشکلات حسی
افراد مبتلا به اتیسم معمولا مشکلات حسی مختلفی دارند و این مشکلات حسی میتواند باعث شود که انجام فعالیتهای معمولی مانند آرایشگاه رفتن برای آنها اضطراب آور و آزار دهنده باشد. بنابراین لازم است که از این مشکلات و عوامل تشدید کننده محیط آرایشگاه یا فرایند اصلاح کردن موها آگاهی کامل داشته باشیم.
لمس:
بسیاری از افراد مبتلا به اتیسم به زبان ساده در حس لمسی خود دچار مشکل هستند. لمس کردن ممکن است برای آنها درد آور باشد. به همین جهت کوتاه کردن موها از آنجایی که نیازمند لمس کردن کودک توسط آرایشگر در فرایند اصلاح کردن است ممکن است آزار دهنده باشد:
شانه کردن موهای کودک با استفاده از برس یا شانه
تماس قیچی با موها و احساس قیچی شدن موها
تماس ماشین اصلاح با موهای کودک و احساس لرزش ماشین اصلاح روی موها
پیش بندی که دور گردن و روی شانههای کودک بسته میشود
خم کردن سر کودک به عقب، جلو یا طرفین در حین کوتاه کردن موها
پاشیدن آب با اسپری (آب پاش) روی موهای کودک در حین اصلاح
ایستادن آرایشگر کنار کودک در حین اصلاح کردن موها
شانه کردن موها بر خلاف جهت در حین کوتاه کردن آنها
برخی از بخشهای فرایند کوتاه کردن مو است که ممکن است برای کودک یا بزرگسال اتیسم ناراحت کننده یا آزار دهنده باشد.
صدای محیط:
برخی کودکان دارای اتیسم نسبت به صداها حساسیت بیش از حد دارند یعنی محیط پر سر و صدا میتواند باعث بروز یا تشدید استرس و اضطراب در آنها شود. آرایشگاهها به دلیل استفاده از سشوارها، ماشینهای اصلاح، قیچیها و حضور سایر مشتریان معمولا محیط پر سر و صدایی هستند.
محرکهای بینایی:
بیشتر آرایشگاهها از لامپهای قوی و پر نور استفاده میکنند که انعکاس این نورها در آینههای متعدد به کار رفته در آرایشگاه میتواند باعث آشفتگی کودک مبتلا به اتیسم گردد.
بوها:
بوهای تند برخی از وسایل آرایشی– بهداشتی میتواند برای برخی از کودکان مبتلا به اتیسم بسیار ناخوشایند باشد به ویژه کودکانی که نسبت به بوها حساسیت بیش از حد دارند.
سایر مشکلات:
برخی از کودکان مبتلا به اتیسم به دلیل این که نمیدانند و نمیتوانند پیش بینی کنند که در آرایشگاه چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد. به خصوص برای اولین بار ممکن است استرس زا و اضطراب آور باشد.
حضور یک فرد غریبه با قیچی در کنار کودک در یک محیط نا آشنا میتواند برای کودکان مبتلا به اتیسم وحشت آور باشد.
برخی از کودکان مبتلا به اتیسم درک نمیکنند که چرا باید موهایشان را کوتاه کنند و بنابراین تمایل ندارند که موهایشان کوتاه شود.
برای آن دسته از کودکان دارای اتیسم که آرایشگاه را تجربه کرده باشند، ممکن است به دلیل تجربیات بد قبلی، حتی اسم آرایشگاه یا سلمانی در آن ها ایجاد اضطراب کند.
ترس از کنده شدن گوش یا بریدن گردن به خاطر به کار بردن جملات آرایشگر مانند (عمو تکان نخور گوشت رو قیچی نچینه، تکان نخور ماشین گردنت را میبره و…) و جملاتی از این قبیل.
در مطلب بعدی راهکارهای مفیدی را برای شانه زدن و کوتاه کردن موهای کودک دارای اتیسم بصورت چک لیست و مرحله به مرحله ارائه خواهیم کرد.
منابع:
مهارت شانه کردن و ناخن گرفتن راهنمای عملی جهت آموزش مهارتهای خودیاری ویژه خانوادهها؛ محمد علی میری / مینا عمادی زاده.